«آلن دلون یک فیگور سینمایی ماندگار است»

 گفتگوی آدوم صابونچیان با پرویز جاهد دربارۀ جایگاه آلن دلون در سینمای جهان

 

تا جایی که شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های فرانسوی و بین‌المللی را دنبال کرده‌ای، بنظرت گستردگی و پوشش خبر مرگ آلن دلون در  مقایسه با بازیگران و دست اندرکاران سینمایی فرانسه که در سال‌های اخیر ما را ترک کرده‌اند، ازجمله  روبرت حسین، ژان لویی ترینتینیان و ژان پل بلموندو تا چه حد بیشتر بوده است؟

خب آلن دلون اغلب به‌عنوان یکی از شمایل های نمادین و چهره‌های ماندگار سینمای فرانسه شناخته می‌شود که از نظر جایگاه و تأثیر با ستاره‌های بین‌المللی سینمای جهان قابل مقایسه است. زندگی حرفه‌ای او بیش از شش دهه را دربر می‌گیرد. او بازیگری با چشمان آبی درخشان، موهای تیره انبوه، لبخند جذاب و چهره‌ای زیبا و اغواگر بود که انگار میکل‌آنژ یا رودن او را از سنگ تراشیده بودند؛ ترکیبی از زیبایی زنانه و صلابت مردانه و نمونه‌ای شاخص از یک مرد فرانسوی زیبا و شیک پوش که به خاطر ظاهر خیره‌کننده و ژست‌های سینمایی منحصر بفردش و همکاری‌اش با برخی سینماگران برجسته جهان مثل لوکینو ویسکونتی، ژان پی یر ملویل، هارنری ورنوی و ژان لوک گدار، شهرتی افسانه‌ای کسب کرد و در موقعیتی منحصر به فرد در پانتئون سینمای فرانسه قرار گرفت. بنابراین دور از انتظار نبود که مرگ او، مردم و رسانه‌ها (چه فرانسوی و چه در سطح بین‌المللی) را به شدت تحت تاثیر قرار دهد و به زندگی خصوصی و حرفه‌ی او بیش از دیگران توجه شود. واکنش به مرگ دلون و پوشش خبری و رسانه‌ای مرگ او چه در رسانه‌های رسمی و معتبر بین المللی و چه در شبکه‌های اجتماعی واقعا چشمگیر بود و قابل مقایسه با بازیگران دیگر درگذشتۀ سینما نبود. دیدیم که عمق و وسعت این واکنش‌ها و پوشش رسانه‌ای مرگ او از معاصران او فراتر رفت و نه تنها بازتاب دستاوردهای سینمایی او بلکه تأثیر گسترده‌تر او را بر فرهنگ عامه بود. مثلا در مقایسه دلون با روبرت حسین باید بگویم که روبرت حسین به خاطر کارهایش به عنوان بازیگر، کارگردان و فیلمنامه‌نویس شناخته می‌شود و زندگی حرفه‌ای پرباری داشت اما هرگز به شهرت بین المللی دلون نرسید. با این حال درگذشت روبرت حسین، به طور گسترده در رسانه‌های فرانسوی پوشش داده شد، اما آن سطح توجه بین المللی را به خود جلب نکرد.

همینطور ژان لوئی ترینتینیان که واقعا یکی از بازیگران برجسته سینمای فرانسه بود و در فیلم‌های درخشانی مثل «دنباله رو» برتولوچی و «یک مرد و یک زن» کلود للوش و «عشق» “میشل هانه که” بازی کرد اما هرگز به محبوبیت دلون در سینما دست نیافت. البته ژان پل بلموندو که در سپتامبر 2021 درگذشت، شاید نزدیک‌ترین همتای دلون از نظر جایگاه عمومی و سینمایی بود. یک بازیگر مولف و درجه یک در سینما که با بازی در فیلم‌های گدار و ملویل به شهرت رسید و مانند دلون به نماد سینمای فرانسه تبدیل شد. پوشش خبری مرگ بلموندو نیز بسیار گسترده و همراه با ادای احترام جهانی بود و فرانسه یک روز عزای ملی برای مرگ او اعلام کرد و ادای احترامی دولتی در برابر جنازه‌اش برگزار شد که نشان دهنده اهمیت او برای هویت ملی فرانسه بود. مرگ بلموندو واقعا یک رویداد مهم در تقویم فرهنگی فرانسه بود و پوشش رسانه ای، محبوبیت و اهمیت بی حد او را منعکس می‌کرد اما در مقایسه با مرگ دلون، باز هم باید گفت که واکنش جهانی به مرگ دلون احتمالاً به دلیل جذابیت و زیبایی خاص او، وسیع‌تر و جنجالی‌تر بود.

ظاهراً پوشش خبری درگذشت آلن دلون و انتشار کلیپ‌های متعدد مربوط به حضور او در سینما و زندگی خصوصی‌اش، بسیار بیشتر از ستارگان دیگر سینما بوده. بنظرت این پوشش رسانه‌ای وسیع شما چه دلایلی دارد؟

به نظرم تاثیر دلون فقط در حوزه سینما نبود بلکه او بر مُد، تبلیغات و حتی گفتمان فرهنگی نیز تاثیر گذاشت. تأثیر عمیق دلون بر سینمای فرانسه، همراه با وجهه عمومی پایدار و شهرت بین‌المللی او، او را در کانون توجه رسانه‌های خبری و هنری جهان قرار داده بود. زندگی خصوصی دلون و رابطۀ او با زنان و شایعاتی که در این زمینه وجود داشت و نیز رابطه او با فرزندانش و دیدگاه‌های صریح سیاسی و جنجالی دلون و اظهارات عمومی بحث‌برانگیز او برخلاف بازیگرانی مثل بلموندو یا ژان لویی ترینتینیان، همیشه مورد توجه عوام و رسانه‌ها بود و همین باعث شد که مرگ او نیز بازتاب چنین گسترده‌ای داشته باشد.

بنظر تو نقطه آغاز حرکت آلن دلون بسوی بازیگری بسیار مطرح و نیز ستاره جهانی شدن از کجا و با چه فیلم‌هایی شروع شد؟

آلن دلون در اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 به شهرت جهانی رسید و به سرعت به یکی از مشهورترین، محبوب‌ترین و موفق‌ترین بازیگران سینمای جهان تبدیل شد. او این شهرت را از طریق بازی در مجموعه‌ای از فیلم‌های مهم و همکاری با برخی کارگردانان برجسته سینما کسب کرد. آلن دلون در سال 1957 با فیلم «وقتی زنی دخالت می‌کند» ساخته ایو آلگره وارد سینما شد که فیلم مطرحی نبود اما اولین فیلم جدی او در واقع «کریستین» ساخته پیر گاسپار ویت بود؛ درامی عاشقانه که او در برابر رومی اشنایدر ظاهر شد و با جذابیت خود توانست مورد توجه تماشاگران و فیلمسازان فرانسوی قرار گیرد.

اما بازی دلون در فیلم «ظهر بنفش» به کارگردانی رنه کلمان به نقطه عطفی در کارنامه او تبدیل شد. در این فیلم که اقتباسی از رمان «آقای ریپلی با استعداد» اثر پاتریشیا های‌ا‌سمیت بود، دلون در نقش تام ریپلی جذاب و شارلاتان ظاهر شد و توانایی‌اش را برای بازی در نقش شخصیت‌های خوش چهره اما اغواگر و خبیث به نمایش گذاشت و  به عنوان ستاره‌ای نو ظهور در سینمای اروپا مطرح شد که آغازی جدی برای شهرت بین المللی او بود. ویژگی مهم و قابل توجه آلن دلون این بود که او به رغم زیبایی و ظرافت ظاهری اش توانست در نقش‌ کاراکترهایی خشن و شوربخت با روحی تاریک ظاهر شود و قابلیت‌های دیگری از خود جدا از چهره زیبا و کاریزماتیک خود به نمایش بگذارد و نشان دهد که قرار نیست فقط نقش مردان زیبارو و اغواگر را در سینما بازی کند و می‌تواند در پس ظاهر زیبا و دلفریبش، شخصیتی شرور و آدمکشی بیرحم و سنگدل باشد. در گفتگو با مجله فیلمز اند فیلمینگ گفته بود: “من ده سال است که می‌جنگم تا مردم فراموش کنند که من فقط یک پسر زیبا با چهره‌ای زیبا هستم. من می‌خواهم مردم متوجه شوند که بیش از هر چیز من یک بازیگرم، بازیگری بسیار حرفه‌ای که عاشق تمام لحظه‌های حضور در برابر دوربین‌ام و زمانی که کارگردان فریاد می‌زند «کات!» احساس بدبختی می کنم.” او  بازیگری بود که طبق گفته اش سینما او را نجات داد. در جایی گفته بود: «این یک شانس بزرگ بود که من بازیگر شدم. در غیر این صورت من در فرنس یا فلوری-مروژیس(نام دو زندان معروف فرانسه) به سر می بردم.»

اگرچه آلن دلون یک بازیگر فرانسوی بود و ولی درخشش او در سینمای جدی و هنری از فیلم‌های ایتالیایی و از آثار برجسته اساتید مسلم سینمای ایتالیا، یعنی ویسکونتی و آنتونیونی شروع شد و سپس به ژان پیر ملویل، هانری ورنوی و بعدها ژان لوک گدار رسید. به نظرت چقدر این بزرگان سینمای ایتالیا و بعدها آثار کارگردان بزرگ فرانسوی و حضور دلون در فیلم های آنان درتکوین شخصیت او بعنوان بازیگر بسیار مطرح سینمایی و چهره ای که بعدها ما از او شناختیم، نقش داشته است؟

آلن دلون در بیش از 90 فیلم و در ژانرها و سبک های مختلف بازی کرد اما این بازی در فیلم های کارگردانان بزرگی مثل ویسکونتی، آنتونیونی، ملویل، ورنوی و گدار بود که او را به عنوان بازیگری متفاوت و شاخص در سینمای جهان معرفی کرد. بازی در فیلم نئورئالیستی «روکو و برادران» ساختۀ لوکینو ویسکونتی، تثبیت‌کننده جایگاه آلن دلون به عنوان یک بازیگر برجسته در سینما بود. بازی دلون در نقش روکوی جوان و خوش قلب در این فیلم، تحسین منتقدان سینما را برانگیخت و باعث شهرت جهانی او شد. پس از آن بازی او در فیلم «کسوف» ساخته درخشان مایکل آنجلو آنتونیونی، نشان داد که او فقط بازیگری زیبا و خوش چهره نیست بلکه توانایی بازی در نقش‌های عمیق و درون گرا را هم دارد.

اما یکی از آیکونیک‌ترین نقش‌های الن دلون در سینما بازی در فیلم «سامورایی» ساختۀ ژان پیر ملویل در نقش جف کاستلو، یک آدمکش مرموز و حرفه‌ای بود که در کمال خونسردی آدم می‌کشت.  سبک مینیمالیستی این فیلم و بازی درون‌گرا، سرد و خوددارانه آلن دلون، او را به یک کاراکتر فراموش‌نشدنی و ماندگار در حوزه فیلم‌های گانگستری و نوآر تبدیل کرد. سامورایی یک موفقیت بزرگ بین المللی برای آلن دلون بود. پس از آن آلن دلون در فیلم «یوز پلنگ» ساختۀ ویسکونتی در نقش شاهزاده‌ای جوان و جاه‌طلب در کنار برت لنکستر و کلودیا کاردیناله ظاهر شد. فیلمی که موقعیت او را به عنوان بازیگری بین المللی بیشتر تثبیت کرد. همینطور تریلر روانشناختی «استخر» ساخته ژاک دری، که در آن دلون دوباره در برابر رومی اشنایدر ظاهر شد و موفقیت آن، موقعیت دلون را به عنوان یک نماد جنسی در سینمای اروپا تقویت کرد. بنابراین همکاری‌ آلن دلون با کارگردانان برجسته سینما مثل ویسکونتی و آنتونیونی و ملویل، همراه با ظاهر جذاب و خیره‌کننده اش او را به یکی از ماندگارترین و تأثیرگذارترین بازیگران نسل خود تبدیل کرد.

جالب است که آلن دلونی که بخصوص در چند دهه اخیر با گرایش سیاسی راست افراطی و ضد خارجی شناخته می شد، با بازی در فیلم‌های هنری و برجسته کارگردان‌های لیبرال  با گرایش چپ و دارای افکار عدالتخواهانه به شهرت رسیده است. در ارزیابی کارنامه یک بازیگر، بنظرت تا چه حد باید افکار سیاسی و اجتماعی هنرمند را تعیین کننده دانست و به آن اهمیت داد؟ یا اینکه اساساً دربررسی کار یک بازیگر، دیدگاههای سیاسی و اجتماعی او نباید مد نظر باشد و صرفاً باید بر مهارت و قدرت بازیگری او تکیه داشت؟

این سؤال که آیا در ارزیابی آثار یک بازیگر یا هنرمند به طور کلی، باید به دیدگاه‌های سیاسی و اجتماعی او توجه کرد یا خیر، بحثی قدیمی است هرچند به خاطر پیچیدگی و ظرافت موضوع، همیشه مطرح بوده است، به‌ویژه وقتی در مورد بازیگر برجسته‌ای مثل آلن دلون بحث می‌شود که تأثیر بسزایی در سینما و گفتمان عمومی داشته است. یکی از استدلال‌ها این است که کار یک هنرمند(در اینجا یک بازیگر) باید مستقل از اعتقادات شخصی او ارزیابی شود. بر اساس این دیدگاه؛ سینما، به عنوان یک شکل هنری، فراتر از ایدئولوژی‌های فردی کسانی است که در خلق آن نقش دارند. لذا با تمرکز صرف بر بازیگری، کارگردانی و دستاوردهای سینمایی، منتقدان و تماشاگران سینما می‌توانند ارزش هنری را بدون درنظر گرفتن دیدگاه‌های شخصی بازیگر درک کنند. این رویکرد بر خلوص ارزیابی هنری تاکید دارد و به جای توجه به عقاید و دیدگاه‌های سیاسی یک بازیگر تنها بر شایستگی‌ها و دستاوردهای هنری و سینمایی او تکیه می کند. از سوی دیگر، برخی معتقدند که افکار و دیدگاه‌های سیاسی و اجتماعی یک هنرمند(بازیگر) از شخصیت هنری و در نتیجه از کارشان جدایی‌ناپذیر است. طبق این دیدگاه، باورهای سیاسی و اعتقادی یک بازیگر می‌تواند در انتخاب نقش‌ها و فیلم‌هایی که بازی می کند موثر باشد یعنی مثلاً بازیگری که با دیدگاه‌های راست افراطی شناخته می‌شود، نمی‌تواند در نقش یک شخصیت مارکسیست و انقلابی ظاهر شود که برای اجرای عدالت اجتماعی در فیلم می‌جنگد و اگر این نقش را بازی کند، تماشاگران دچار سوء برداشت می‌شوند و فکر می‌کنند که آن بازیگر در عالم واقع نیز یک چپ‌گرا است. همینطور برعکس، تماشاگران از یک بازیگر چپ‌گرا انتظار ندارند در فیلم‌هایی با درونمایه راست‌گرایانه بازی کنند. اما واقعیت این است که آنها در وهله اول بازیگرند و یک بازیگر می‌تواند بدون قضاوت کردن و جانبداری سیاسی، هر نقشی را بازی کند یا در فیلم‌های هر کارگردانی با هر دیدگاه سیاسی ظاهر شود. یعنی دیدگاه‌های شخصی بازیگر ممکن است با مضامین فیلم همسو یا در تضاد با آنها باشد. اما به نظر من برای قضاوت درباره یک بازیگر و یا نقد کار بازیگری او، نباید دیدگاه‌ها و مواضع سیاسی او را دخالت داد بلکه تمرکز باید بر مهارت بازیگری و توانایی‌های او برای بازی در آن نقش باشد.

بعد از مرگ آلن دلون دیدم بعضی از افراد چپگرا با اشاره به دیدگاه‌های سیاسی راست افراطی آلن دلون، دستاوردها و ارزش کار بازیگری او را زیر سوال برده و معتقد بودند که چنین آدمی، ارزش ندارد که از او تقدیر شود یا برایش سوگواری کرد. قطعاً باید این وجه شخصیت آلن دلون را هم درنظر گرفت و به خاطر دیدگاه‌های مهاجرستیزش و حمایت‌اش از جریان راستگرای افراطی جبهه ملی فرانسه، مواضع او را نقد کرد اما واقعیت این است که مردم دنیا و عاشقان سینما، آلن دلون را نه به خاطر دیدگاه‌های سیاسی‌اش بلکه به خاطر چهره سینمایی خاص و منحصر بفردش و نقش‌های به یادماندنی اش در فیلم هایی مثل «روکو و برادران»، «سامورایی»، «بورسالینو»، «کسوف» و دهها فیلم درخشان دیگر دوست دارند و به یاد می‌آورند. بنابراین آلن دلون قبل از اینکه یک چهره سیاسی تندروی راست باشد یک شمایل سینمایی بی‌نظیر و منحصر بفرد بود.

آیا می توان گفت که پوشش گسترده خبری مرگ آلن دلون تا حدی حکایت از آن دارد که هنوز فرهنگ و زبان فرانسه جنبه جهانی خود را از دست نداده است و از این نظر بسیار مطرح است؟

باید درنظر داشت که جامعه، فرهنگ، سینما، ادبیات و اندیشه مترقی جهانی تا حد زیادی وامدار فرانسه است و فرهنگ و زبان فرانسه از لحاظ تاریخی جایگاه برجسته‌ای در صحنه جهانی داشته است و فرانسویان در زمینه‌هایی مانند فلسفه، ادبیات، هنر، مد و دیپلماسی بسیار شناخته شده و تاثیرگذار بوده‌اند. چه کسی می‌تواند مثلا تاثیر موج نوی نوی سینمای فرانسه را بر موج نوی ایران و موج های سینمایی دیگر در جهان انکار کند؟ چه کسی می‌تواند تاثیر نویسندگان برجسته‌ای چون سارتر، کامو، پروست، مارگریت دوراس، آلن رب گریه و سلین را بر ادبیات جهان منکر شود؟ همینطور چگونه می توان نقش و تاثیر فیلسوفان و متفکران بزرگ فرانسوی مثل دکارت، پاسکال، برگسون، بودریار، میشل فوکو، دریدا، بارت، لیوتار، آلن بدیو و ژیل دلوز را بر فرهنگ و اندیشه جهانی نادیده گرفت. واقعیت این است که فرهنگ فرانسه بدون شک به رشد خود ادامه می‌دهد و پاریس به عنوان یکی از قطب‌های جهانی فرهنگ، مد، هنر و ادبیات همچنان مطرح است. فیلم‌ها، ادبیات و فلسفه فرانسوی هنوز شهرت بین‌المللی دارند و متفکران و هنرمندان فرانسوی همچنان به گفتگوهای فرهنگی در سطح جهانی کمک می‌کنند. میراث فرهنگی غنی فرانسه، از عصر روشنگری تا سینمای مدرن، تضمین کننده جایگاه فرانسه به عنوان یک بازیگر کلیدی در چشم انداز فرهنگی جهانی باقی است هرچند ظهور مراکز فرهنگی دیگر، به ویژه تسلط فرهنگ عامه آمریکایی، تا حدودی از اهمیت جهانیِ منحصر به فرد آن کاسته است. با این وجود، فرهنگ فرانسه، به ویژه در زمینه هایی مانند سینما، ادبیات و فلسفه به ویژه فلسفه پست مدرن همچنان نوآور و تاثیرگذار است.

دیدگاه شما

لطفا دیدگاه خود را وارد نمایید
نام خود را وارد کنید

14 + four =