برای تولد داریوش مهرجویی
روزنامه ایران به مناسبت تولد داریوش مهرجویی و هشتاد و یک سالگی اش، ویژه نامه ای برای ایشان تدارک دید و از من خواست که به سه سوال زیر جواب دهم:
1-بهترین اثر کارنامه کاری داریوش مهرجویی از نگاه شما کدام فیلم است.
2- دلایل شما برای این انتخاب
3- اهمیت و تاثیرگذاری داریوش مهرجویی در سینمای ایران
و این هم فشرده جواب های من به سه سوال فوق:
نام داریوش مهرجویی با موج نوی سینمای ایران گره خورده است. او از پیشگامان موج نوی سینمای ایران است، سینماگری که با مجموعه آثار درخشانی که آفرید، نقش مهمی در ارتقای زبان و تحول بیان سینمایی در ایران داشته است. مهرجویی، فیلمساز باهوشی است و همواره درک درستی از شرایط جامعه و رابطه سیاست و سینما داشته است. انتخابهایش دقیق است و نبض زمانه را در دست دارد. همه فیلمهایش از گاو تا سنتوری متاثر از فضای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اخلاقی روزگار اوست.
همکاری مهرجویی با نویسنده برجسته و خلاقی چون ساعدی در پیش از انقلاب منجر به خلق آثار اقتباسی ارزشمندی چون «گاو» و «دایره» مینا شد. مهرجویی، نه تنها از داستانهای ایرانی اقتباسهای سینمایی خلاقانه ای ارائه کرد بلکه اقتباسهای او از نمایشنامهها و داستانهای غیر ایرانی مثل «وویتسک» کارل گئورگ بوشنر در «پستچی»، «خانه عروسک» ایبسن در «سارا» و «یک روز موز ماهی» سلینجر در «پری»، نیز نشاندهنده مهارت او در شناخت ظرفیتهای دراماتیک یک قصه یا نمایشنامه و اقتباس آن برای سینما بود. فیلمهای بعد از انقلاب او نیز بیانگر شناخت دقیق او از لایههای مختلف اجتماعی و تضادهای عمیق میان سنت و مدرنیته در جامعه ایرانی به ویژه در میان اقشار متوسط جامعه و روشنفکران است. روشنفکرانی سرگشته و آرمان باخته که مثل «هامون» در وضعیتی معلق به سر میبرند یا مثل نویسنده «درخت گلابی»، چشمه خلاقیت آنها خشک شده و یا همانند نوازنده فیلم «سنتوری»، سرخورده از شرایط اجتماعی و زندگی زناشویی، کارشان به اعتیاد کشیده است.
مهرجویی در «هامون» دغدغه های اگزیستانسیالیستی و عرفانی خود را به تصویر کشید. حمید هامون، روشنفکر مضطرب و پادرهوایی است که بین عشق، ایمان و باورها و آرمانهای روشنفکری چپاش سرگردان مانده است. او آدم آویزانی است که در مقطعی از زندگی زناشویی بحرانیاش به این نتیجه رسیده که هیچ تکیه گاه قابل اعتمادی ندارد(خودش را «آويخته» خطاب میکند) و در برزخی فلسفی گرفتار شده است. روشنفکر فیلم «هامون» تا حد زیادی تصویری اتوبیوگرافیک از مهرجویی بود، روشنفکری که خود دارای چرخشهای فکری و ایدئولوژیک بوده و بین مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم کییر که گاردی تا اگزیستانسیالیسم روشنفکرانه فرانسوی(سارتر و کامو) و عرفان ایرانی سرگردان بوده است.
ارجاعات آشکار فیلم به «هشت و نیم» فلینی،« ترس و لرز» کی یرکه گارد، آثار میرچا الیاده و داریوش شایگان، « تذکره الاولیا» عطار، آثار سالینجر، اشعار شاملو و بسیاری منابع ادبی، فلسفی و هنری دیگر، بیانگر علائق و دلمشغولیهای فکری و هنری گسترده و متنوع مهرجویی است که در «هامون» بازتاب یافته است. هویت باختگی، ازخودبیگانگی، مسخ شدگی، تضاد بین سنت و مدرنیته، نقد وضعیت اجتماعی حاکم، عدالت خواهی و در نهایت جدال ایمان و عشق، از مهمترین درونمایههای فلسفی و سیاسی فیلم «هامون» است که کم و بیش در تمام آثار مهرجویی از فیلم «گاو» تا «سنتوری» دنبال شده است.
به علاوه مهرجویی، از معدود فیلمسازان ایرانی است که تصویری رئالیستی از زنان جامعه ایران و وضعیت آسیب پذیر آنها در جامعهای سنتی و مردسالار ترسیم کرده است. زنانی وفادار و فداکار مثل «سارا» که تمام جوانی، آبرو و زندگیشان را فدای خانواده و همسر خود کردهاند اما نه تنها قدر ندیدهاند بلکه با بیرحمی با آنها رفتار شده است.
مهرجویی از این نظر که در اقتباس از یک داستان، آن اثر را متعلق به خودش میکند، نمونه منحصر بفردی در سینمای ایران است و این مهمترین ویژگی مهرجویی است. اثر ادبی هرچقدر هم قوی باشد مهرجویی این قدرت را دارد که فیلمی قویتر از آن اثر ادبی ارائه دهد و دغدغهها و ایدههای فلسفی و روشنفکرانه خودش را در آن بگنجاند و جهان خودش را بسازد. مثلاً او دو داستان «یک روز خوش برای موز ماهی» و «فرنی و زویی» سلینجر را در فیلم «پری» تبدیل به یک جهان ایرانی کرده و عرفان سلینجری را به عرفان شرقی تبدیل کرده است. این اتفاق در فیلم های اقتباسی دیگر مهرجویی مثل گاو، پستچی، دایره مینا، مدرسه ای که می رفتیم، درخت گلابی، مهمان مامان و سارا افتاده است.
از دید من مهرجویی کارنامه درخشانی دارد که انتخاب یک فیلم از میان آثار او را به عنوان بهترین فیلم، دشوار می کند. گاو، پستچی، دایره مینا، درخت گلابی، لیلا، سارا و سنتوری، هر کدام به دلایلی از دید من مهماند و جزو آثار برجسته و ماندگار سینمای ایران به شمار میروند اما اگر بخواهم در پاسخ به سوال شما تنها یک فیلم را انتخاب کنم، بی تردید آن فیلم، فیلم «گاو» خواهد بود که از نخستین آثار موج نویی سینمای ایران به شمار میرود.
از نظر من، فیلم «گاو»، بیتردید نه تنها از شاهکارهای سینمای ایران بلکه از شاهکارهای سینمای جهان است. «گاو»، از نظر تماتیک و از نظر سبک و بیان سینمایی، اتفاق تازهای در سینمای ایران در دهه چهل بود و مسیر دیگری را به سینماگران ایرانی نشان داد؛ اثری رئاليستی با درونمايههای اگزيستانسياليستی که از ترکیب انديشه سیاسی اجتماعی ساعدی و نگاه و ذهنیت فلسفی، شاعرانه و سينمايی مهرجویی به وجود آمده بود. این نخستین بار بود که اثری با مایههای روانکاوانه، فلسفی و اگزیستانسیالیستی درباره یک شخصیت اسکیزوفرنیک و استحاله تدریجی و مسخ هویت از نوع کافکایی در سینمای ایران ساخته میشد. فیلمی تمثیلی که راه به تفسیرهای گوناگون روانکاوانه یا سیاسی میداد و میشد از زاویههای گوناگون آن را تحلیل کرد. مهرجویی با هوشمندی، رابطه اقتصادی مش حسن و گاو در داستن ساعدی را به رابطهای اسکیزوفرنیک و روانپریشانه تبدیل کرد. داستان مردی روستایی که چون نمی توانست با ناپدید شدن (مرگ) غافلگیرکننده گاوش که رابطه عاطفی و اقتصادی عمیقی با او داشت، کنار بیاید و آن را باور کند، کارش به جنون می کشد و خود را گاو میپندارد. موفقيت فيلم گاو، به سینماگران ایرانی نشان داد که میتوانند به داستانها و رمانهای معاصر فارسی نیز به عنوان دستمایهای برای سینما نگاه کنند. بعد از فیلم «گاو» بود که جریان اقتباس ادبی در سینمای ایران، به مفهوم واقعی و خلاقۀ آن در دهۀ چهل شکل گرفت.
به علاوه فضاهای وهم انگیز و مرموز و تصاویر هولناک و دلهرهآوری که مهرجویی از روستایی پرت و فقر زده و زندگی مردمانی گرفتار اوهام و خرافات در «گاو» نشان داد، در سینمای آن زمان ایران، کاملا بیسابقه بود و تفاوت چشمگیری با فضاها و تصاویر خیالانگیز و بهشت قلابی روستاهای به نمایش درآمده در فیلمهای ژانر روستایی سینمای ایران و آثار سینماگرانی مثل مجید محسنی، اسماعیل کوشان و سیامک یاسمی داشت. «گاو» هنوز بعد از سالها که از تولید آن گذشته، اثری تکاندهنده و عمیقاً تاثیرگذار است. در سالهای اخیر، نسخه مرمت شده این فیلم در کشورهای مختلف از جمله فرانسه، لندن و آمریکا به نمایش درآمد و تماشاگران غربی را که شناختی از سینمای هنری و موج نوی قبل از انقلاب ایران نداشتند، به حیرت وا داشت. سال قبل هم که من نسخه مرمت شده «گاو» را با اجازه آقای مهرجویی در اختیار وبسایت موبی(MUBI) قرار دادم، با استقبال بی نظیر مخاطبان این وبسایت معتبر سینمایی مواجه شد. « گاو» بدون شک، گوهری ارزشمند در سینمای ایران است.
زادروز داریوش مهرجویی، اتفاقی مبارک و خجسته برای سینمای ایران است. عمرش دراز باد.
لندن هفتم دسامبر 2020