فرناندو سولاناس معروف به پینو، کارگردان چپگرای آرژانتینی و از پایه گذاران جنبش سینمایی «سینمای سوم» در سن 84 سالگی درگذشت. سولاناس، سهم مهمی در شکلگیری سینمای مارکسیستی و ضد استعماری آمریکای لاتین داشت. او در سال 1936 در بوئنوس آیرس به دنیا آمد و در رشته تأتر، موسیقی و حقوق تحصیل کرد. در سال1968 نخستین فیلم بلندش با عنوان «ساعت کورهها» را به همراه دوست و همکار نزدیک و همفکرش، اکتاویو گتینو ساخت و با این فیلم به شهرت جهانی دست یافت. «ساعت کورهها»، مستندی داستانی بود که با نگاهی ضد استعماری ساخته شده بود و به تاریخ استعمار نو و خشونت در آمریکای لاتین میپرداخت. با این فیلم، سولاناس، جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره ونیز و نخل طلایی بهترین کارگردان جشنواره کن را دریافت کرد.
سولاناس، فیلمسازی مارکسیست بود و از پایهگذاران جنبش “گروپو سینه لیبریشن” (گروه سینمای رهاییبخش) در دهه هفتاد بود که سینمای آرژانتین را متحول کرد و به یکی از سیاسیترین سینماهای جهان تبدیل کرد. او به همراه دستیارش، اوکتاویو گتینو و جراردو بایهو، مانیفست “به سوی سینمای سوم” را نوشت که هدف آن گذر از سینمای مولفمحور اروپایی و سلطه سیاسی و اقتصادی سینمای هالیوود بود. بعدها فیلم سازانی چون انریکو و نمسیو خوارز و پابلو سزیر نیز به این گروه ملحق شدند. سولاناس و گروه سینمای سوم، از هواداران ژنرال خوان پرون بودند و به خاطر حمایت از پرون تحت فشارهای زیادی قرار گرفتند. او بارها از سوی نیروهای افراطی راست گرای آرژنتین تهدید به مرگ شد و یکی از بازیگران فیلمهای او نیز به دست نیروهای راستگرای مخالف پرون به قتل رسید و سولاناس نیز توسط آنها ربوده شد.

سولاناس همواره مخالف نظامهای سیاسی حاکم بر کشورش بود و به خاطر این مخالفت، فشارهای زیادی را تحمل کرد و بارها مورد سوءقصد قرار گرفت. او در سال 1976 مجبور شد آرژانتین را ترک کرده و به پاریس مهاجرت کند اما بعد از 7 سال زندگی در تبعید به کشورش بازگشت و فیلم «تانگوها، تبعید گاردل” و شاهکار سینمایی خود یعنی فیلم «جنوب» را ساخت.
«تانگوها؛ تبعید گاردل»، روایت زندگی تعدادی از تبعیدیهای آرژانتینی در پاریس است که تلاش میکنند با برگزاری کلاسهای تانگو، ارتباط خود را با فرهنگ ملی آرژانتین حفظ کنند. «جنوب» (Sur) نیز فیلم شاعرانهای بود که به تنهایی یک زندانی سیاسی بعد از آزادی از زندان و سرگردانی او میان گذشته و حال می پرداخت، داستان مردی که به جرم فعالیتهای ضد دولتی به زندان میافتد و پس از گذراندن پنج سال دوران محکومیتاش آزاد میشود اما بعد از بازگشت به محل زندگیاش می بیند که همه چیز تغییر کرده و فاصله عمیقی بین گذشته و حال و واقعیت و رؤیاهای او وجود دارد.

سولاناس در سال 1991 او به خاطر مخالفت با کارلوس منم رئیس جمهور آرژانتین مورد سوء قصد قرار گرفت و شش بار به پاهایش شلیک شد اما این حمله باعث نشد که او از فعالیت های سیاسی اش دست بکشد. او در سال 2007 در انتخابات ریاست جمهوری آرژانتین شرکت کرد و رای قابل توجهی به دست آورد. در سال 2009 نیز با پیروزی حزباش در انتخابات مجلس آرژانتین، به نمایندگی مجلس ملی این کشور انتخاب شد.
در سالهای اخیر، سولاناس، دوباره به مستندسازی روی آورد و در سال 2004 فیلم مستند “قتل عام اجتماعی” را درباره نقد ساختار قدرت، فساد سیاسی و اقتصادی وبحران دمکراسی در آرژانتين ساخت که خرس طلایی ویژه جشنواره برلین را دریافت کرد. «شورش زمین»، قسمت دوم فیلم مستند قبلی سولاناس یعنی «طلای ناخالص»(2009) نیز درباره فساد سیاسی و مالی در آرژانتین و بحران اقتصادی این کشور و سیاستهای نئولیبرالیستی حاکمان آن بود، سیاستی که منجر به گسترش فقر و افزایش شکاف طبقاتی در این کشور شده است.
«حیثیت هیچ کس» 02005)، «آرژانتین پنهان» (2007)، «ایستگاه بعدی» (2008) و «شورش زمین: طلای ناخالص» از جمله مستندهای سولاناس در سالهای گذشته است که همگی با رویکردی سیاسی و انتقادی به بحران های اقتصادی و اجتماعی آرژانتین معاصر ساخته شدهاند. سینمای سولانس، سینمایی خودآگاه و رهایی بخش بود که تحت تاثیر اندیشه های مارکسیستی و ضد استعماری او و فرهنگ انقلابی چپ آمریکای لاتین شکل گرفته بود و بر فساد سیاسی و اقتصادی قدرت، شکاف های طبقاتی و سرکوب نظام های استبدادی و دیکتاتوری و تحت استعمار تاکید داشت. سولاناس، در گفتگو با ژان لوک گدار، درباره مستند «ساعت کوره ها» گفته بود که این فیلمی رهاییبخش است و فقط متهم نمیکند بلکه همزمان، آموزش میدهد و مسیری را نشان میدهد.