سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر، روز گذشته در مجموعه سینمایی پردیس تهران گشایش یافت. فیلم های «قوچها» ساختۀ گریمور هاکونارسون از ایسلند، «گنج» ساختۀ کورنلیو پورومبویو از رومانی، «جنون» ساختۀ امین آلپر از ترکیه، «مادرمن» ساختۀ نانی مورتی از ایتالیا، «آدمکش» ساختۀ هوشیائو شین از تایوان (برنده جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم کن)، «کوه ها شاید از هم جدا شوند» ساختۀ جیا ژانگ که از چین و «کوهستان جادویی» ساختۀ آنکا دامیان از رومانی، «فرانکوفونیا» ساختۀ الکساندر سوکوروف از روسیه، «جیا ژانگ که مردی از فن یانگ» ساخته والتر سالس از مکزیک و «قانون بازار» ساختۀ استفان بریزه از فرانسه، برخی از فیلم های برگزیدۀ جشنواره های جهانی است که در جشنواره جهانی فیلم تهران به نمایش درمی آیند.
جشنواره جهانی فیلم فجر، پیش از این با عنوان جشنواره بین المللی فیلم فجر در بهمن ماه و ایام دهه فجر برگزار می شد اما از سال گذشته به صورت مستقل و جدا از بخش داخلی (که به تولیدات سینمای ایران اختصاص دارد)، در اردیبهشت ماه برگزار می شود. تصمیم مدیران سینمایی جدید برای جدا کردن بخش بین الملل جشنواره که به منظور توسعۀ این بخش و کسب هویتی تازه و اعتباری جهانی برای جشنواره فجر اتخاذ شد، مخالفت هایی را نیز از جانب برخی چهره های سینمایی، مدیران سینمایی سابق و نیز رسانه های اصول گرا درپی داشته است. بسیاری از منتقدان سینمایی و نیز دست اندکاران سینمای ایران بر این باورند که بخش بین الملل جشنواره فیلم فجر در طی همه این سال های گذشته، به خاطر هیجان و میلی که در دهه فجر برای تماشای تولیدات سینمای ایران وجود داشت، هیچگاه فرصت نیافت که به طور مستقل مورد توجه قرار گیرد و همیشه تحت الشعاع بخش نمایش فیلم های ایرانی قرار داشته است. امیر اسفندیاری که سالها مسئولیت بخش بین الملل جشنواره فیلم فجر را به عهده داشت، پیش تر در گفتگو با ایسنا، ضمن مخالفت با سیاست تفکیک بخش بین الملل از بخش ملی جشنواره فیلم فجر، این تصمیم را «در جهت نابودی سرمایههای ملی» عنوان کرده بود. به اعتقاد اسفندیاری، این جدا سازی، «جذابیت اصلی جشنواره فجر برای خارجیها، یعنی امکان تماشای فیلم های جدید ایرانی در مقطعی کوتاه، یعنی در ایام دهه فجر، را از بین می برد.» اما باید از آقای اسفندیاری پرسید که در سال های گدشته، مهمانان خارجی جشنواره در روزهای دهه فجر چه کسانی بودند و دعوت از آنها در آن ایام چه بهره ای برای سینمای ایران داشته که حالا با جدا کردن بخش بین الملل از بخش ملی، این موقعیت از دست رفته و «نابودی سرمایه ملی» خواهد بود.. مدیران سابق بخش بین الملل جشنواره باید نشان دهند که در طی این سال ها و در طی دوره های مختلف جشنواره چه موفقیت هایی در زمینۀ عرضه و فروش فیلم های ایرانی به کمپانی های خارجی داشته اند. واقعیت این است که در طی سال های گذشته، تعداد زیادی از دلالان، نمایندگان و یا مدیران جشنواره های سینمایی درجه دو و سه، هر ساله به حساب جشنواره فجر به ایران سفر می کردند و طی ده روز در بهترین هتل های تهران اقامت کرده و به بهترین شکل از آنها پذیرایی شده و هنگام ترک ایران نیز، هدایای گران قیمتی به آنها تقدیم می شد. اما حاصل این دست و دل بازی ها و خاصه خرجی ها چه بود؟ چند سینماگر ایرانی را می شناسید که فیلمش را یکی از این دلالان سینمایی یا کارگزاران جشنواره ها، بعد از دیدن در جشنواره فیلم فجر پسندیده و خریداری کرده و یا برای نمایش در جشنواره اش انتخاب کرده باشد؟ سال هاست که انحصار پخش فیلم از دست بخش دولتی در ایران خارج شده و با وجود شرکت های خصوصی پخش فیلم، بخش دولتی به ویژه بنیاد سینمایی فارابی، نقش چندانی در پخش جهانی و یا ارسال فیلم های ایرانی به جشنواره های معتبر دنیا ندارد.
بنابراین من نیز با مازیار فکری ارشاد، منتقد فیلم، در این مورد موافقم که معتقد است مخالفت با سیاست جداسازی جشنواره جهانی فیلم فجر، بیشتر یک موضع گیری جناحی از سوی مخالفان مدیران سینمایی فعلی است. مازیار می گوید: «دلایل چندان منطقی و موجهی در این مخالفت ها نمی بینم. بیشتر موضع گیری های جناحی است که با مدیریت فعلی سینما اختلاف دارند و در هر فرصتی و با هر شکلی، این مخالفت ها را ابراز می کنند.»
رضا میرکریمی، کارگردان و مدیرعامل خانه سینما که امسال مدیریت برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر را به عهده دارد نیز ریشۀ این مخالفت ها را جناحی و سیاسی می بیند: « در کشور ما مخالفتهای خیلی عجیبی میشود که معلوم نیست در کجا ریشه دارد. از سوی کسانی که که خیلی ادعای ارزشی بودن دارند تا بعضی دیگر که خیلی ادعای روشنفکری دارند، هر دو هم یک جور عمل میکنند و اصولا با همه چیز مخالفت میکنند. کار من این است که تا حد امکان گرایش سیاسی و جناحی را در جشنواره وارد نکنم و همین جا هم اعلام میکنم دست همه کسانی که که کشورشان را بیش از جناح فکریشان دوست دارند را میفشارم و کمک کنند تا کاری ملی انجام شود. اما اگر اولویتشان با چیزی غیر از کشورشان است، ممکن است نتوانیم با هم کار کنیم. هر چند در آینده پشیمان خواهند شد.»
از سوی دیگر با آغاز سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر، این پرسش همیشگی و قدیمی دوباره مطرح شده که آیا این جشنواره واقعا جهانی است و با معیارها و استانداردهای جشنواره های بین المللی دنیا چقدر مطابقت دارد. واقعیت این است که سی و چهار سال از عمر جشنواره فیلم فجر و بیست سال از عمر بخش بین الملل آن می گذرد اما این جشنواره هنوز نتوانسته خود را به عنوان جشنواره ای معتبر از نظر جهانی بشناساند و نه تنها قدرت رقابت با جشنواره های سینمایی مهم دنیا مثل کن، برلین، ونیز یا لوکارنو را ندارد بلکه حتی قادر به رقابت با جشنواره های منطقه ای مثل جشنواره فیلم پوسان، دوبی، توکیو، دهلی و استانبول هم نیست. جشنواره فیلم فجر، تا کنون به خاطر نداشتن ویژگی ها و استانداردهای یک جشنواره معتبر بین المللی، بیشتر جشنواره ای با مختصات بومی و عرصه ای برای نمایش و رقابت آثار سینماگران ایرانی بوده است. مدیریت بی ثبات دولتی، نداشتن استراتژی و رویکرد مشخص، حذف صحنه ها و سانسور فیلم ها بدون اجازه فیلمسازان خارجی و پوشش خبری نامناسب به خاطر عدم حضور فعال خبرنگاران و منتقدان سرشناس بین المللی، برخی از نواقص جشنواره فیلم فجر است که با معیارهای بین المللی همخوانی ندارد.
بسیاری از منتقدان و تحلیل گران سینمایی، مهم ترین مشکل جشنواره فیلم فجر را برای تبدیل شدن به یک جشنوارۀ معتبر بین المللی، وجود ممیزی شدید (به ویژه در مورد صحنه های اروتیک یا حاوی برهنگی) و خط قرمزها و تابوهای رایج در سینمای ایران می دانند. مازیار فکری ارشاد، در مورد موانعی که برای جهانی شدن جشنواره فیلم فجر وجود دارد می گوید: « ممیزی فیلم های خارجی مهم ترین نکته ای است که هر فیلمساز، تهیه کننده یا پخش کننده جهانی را از جشنواره بین المللی فجر فراری می دهد. در ایران و بنا بر قرائت رسمی، سانسور فیلم ها برای نمایش در داخل ایران کاملا بدیهی و جزء اصول قطعی است. اما سینماگر خارجی از منظر زیر سئوال رفتن اعتقادات مذهبی مردم یک کشور به موضوع نگاه نمی کند بلکه واژه سانسور را با محدودیت و اعمال قدرت علیه فیلم خود برابر می داند و در واکنشی طبیعی، مقاومت و بی علاقگی نشان می دهد. »
با این حال نباید بدبین بود چرا که به رغم همه این کاستی ها و محدودیت ها، امسال رضا میرکریمی کوشیده است که با ایجاد تغییراتی در شکل و شیوه اجرایی جشنواره و گنجاندن بخش ها و برنامه های متنوع و نیز کاستن هزینه های تشریفاتی، هویت و شکل و شمایل تازه ای به آن بدهد. او در گفتگو با ایسنا، گفته است که هرچند « وعده برگزاری یک جشنواره بینقص» را نمیدهد اما به اعتقاد او این جشنواره «نسبت به دوره قبل تفاوتهای چشمگیری خواهد داشت.» میرکریمی همچنین امیدوار است که جشنواره جهانی فیلم فجر، در چند سال آینده، به «مهمترین رویداد سینمایی آسیا» تبدیل شود. آرزویی که عملی کردن آن در گروی حل بسیاری از معضلات کنونی جشنواره فیلم فجر و برطرف کردن نواقص آن است.
به اعتقاد من جشنواره جهانی فیلم فجر حتی اگر نتواند خود را با معیارها و قواعد جشنواره های جهانی تطبیق داده و به جایگاه یک جشنواره معتبر جهانی برساند و تثبیت کند، باز هم وجود آن بهتر از نبود آن است چرا که برگزاری یک جشنواره حتی در همین سطح و با همین کیفیت نیز برای ارتقا فرهنگ سینمایی در ایران و پاسخگویی به بخشی از نیازهای علاقمندان جدی سینما و سینه فیلیای ایرانی ضروری است. جشنواره فرصتی است برای تماشای آثار خوب و برگزیده سینمای جهان بر روی پرده بزرگ در سالن های تاریک سینما و نیز مشارکت در جلسات نقد و بررسی و بحث و گفتگو در مورد فیلم ها و دیدار با فیلمسازان صاحب سبک و شناخته شده جهانی که به جشنواره دعوت می شوند. به نظرم سینه فیلیای ایرانی باید از محدود کردن خود به تماشای فیلم های خوب از طریق اینترنت یا دی وی دی دست بردارد و لذت تماشای فیلم در سالن های تاریک سینما و بر روی پرده بزرگ را از خود دریغ نکند حتی اگر برخی از این نسخه ها، سانسور شده و دست خورده باشند. در سال های نه چندان دور که نه اینترنت بود و نه امکانی برای تماشای فیلم های شاخص سینمای جهان، من و بسیاری از افراد نسل من، خیلی از شاهکارها و آثار درخشان سینما مثل پیروسمانی (گئورگی شنگلایا)، یول (یلماز گونی)، ترز (آلن کاوالیه)، آثار تارکوفسکی، برسون، درایر، کوبایاشی، اوزو و دیگران را در همین جشنواره فیلم فجر، در سینما عصر جدید یا شهر قصه یا سینما فرهنگ بر روی پرده بزرگ و در سالن های تاریک تماشا کردیم و هنوز از خاطرۀ آن سرمست ایم