سبک بازیگری مایک لی در «رازها و دروغ‌ها»

پاول مک‌دونالد /ترجمه و تلخیص: متین جلوانی

رازها و دروغ ها

مایک لی را بیشتر به عنوان کارگردانی می‌شناسند که توجه زیادی به بازیگرها دارد. در نگاه اول فرایند کاری لی این‌گونه تصور می‌شود که از بازیگران می‌خواهد بدون متن فیلم‌نامه بازی کنند؛ و شخصیت‌ها را از طریق درگیری حسی با جنبه‌های مختلف زندگی‌شان پرداخته کنند. در «رازها و دروغ‌‌ها» مرکزیت رابطۀ هورتنس (ماریان خوان باپتیست)، دوشیزۀ سیاه‌پوست جوانی که در پی مرگ نامادری‌اش از همسرش جدا شده و به مادر سفیدپوست هنگام تولدش، سینتیا (برندا بلتین)، با برخوردی مهربانانه باز می‌گردد. در حالی که تفاوت نژادی بین مادر و دختر از جمله رازهای این فیلم می‌باشد اما، تبدیل به موضوعی مهم و  مورد بحث در فیلم نمی‌شود.

مسئلۀ ازدواج ماریس (تیموتی اسپال)، که برادر کوچک‌تر معشوق سینتیا است، با مونیکا (فیلیس لوگان) شدیداً به علت بچه‌دار شدن آن‌ها کشش‌مند می‌شود. ماریس به فعالیت عکاسی خود ادامه می‌دهد، و فیلم به طور مقطعی و پلکانی به سمت روایت اصلی در راه تشریح شخصیت‌ها، چه انفرادی، دو نفره، و گروهی گام بر می‌دارد. هر کدام از آن‌ها مشخصاً یک چهره، که چکیده‌ای از شخصیت و داستان‌پردازی‌های ماریس هستند نمونه‌برداری شده‌اند. به عنوان بازیگرانی که در فیلم‌های قبلی لی نقش آفریده‌اند، آنها تبدیل به آینه‌هایی بازتابنده از تمایلات درونی و دراماتیک کارگردانشان گشته‌اند. در فصل نتیجه‌گیری فیلم، آنجا که تمامی خانواده، شامل دخترِ دیگر سینتیا، روکسان (کلِیر راشبروک)، به راز رابطۀ سینتیا و هورتنس، و مشکلات شخصی ماریس و مونیکا پی می‌برد، در ابتدا شوکه و متعجب می‌شود اما در نهایت موجب تحکیم وحدت خانواده می‌شود.

«رازها و دروغ‌ها» با عادت غیرمعمول لی شکل می‌گیرد: خبری از فیلم‌نامه و شخصیت‌ها نیست. بر خلاف روش‌های مرسومِ انتخابِ بازیگر، که در آن مطالعۀ فیلم‌نامه در راه کشف بازیگر مناسب نقش اصلی را بازی می‌کند، در غیاب فیلم‌نامه و عدم وجود لیستی از بازیگران احتمالی، تست بازیگری برای فیلم‌های لی درگیرِ فرایندی باز صورت می‌پذیرد. لی به شدت در برابر آنچه که فرایند فیلم‌سازی‌اش اقتضا می‌کند محافظه‌کارانه برخورد می‌کند. معمولاً از بازیگرها درخواست می‌شود برای بیست دقیقه مورد مصاحبه قرار گیرند، و در صورت پذیرش، به طور اختصاصی بیش از یک ساعت همراه با خود کارگردان کار کنند. در بسیاری از موارد، تجربه در مورد لی نشان داده که ممکن است وی بازیگری را برای فیلمی انتخاب کرده باشد اما تا پروژۀ بعدی از او بهره نبرد. از آنجا که تمامی بازیگران به دلیل توانمندی در اجرایشان انتخاب می‌شوند اما، فرایند انتخاب بازیگر لی کمتر به توانایی بازیگر در اجرای موقعیت‌های خاص و فراتر از احساسات عمومی لازم در قابلیت‌های یک بازیگر توجه دارد.

بهره‌گیری از بداهه‌پردازی در بازیگری باعث شده تا منتقدین، “جان کاساویتس” و “رابرت آلتمن” را نقاط الهام‌بخش برای لی برشمارند. در هر حال، هرچند لِی کار کاساویتس و آلتمن را ستایش می‌کند، اما نمی‌توان لی را وابسته با شیوه‌های این دو در نظر گرفت. در عوض، یاسوجیرو اوزو، ساتایجیت رِی، و ژان رنو کارگردان‌هایی هستند که لِی ترجیح می‌دهد آنها را الهام‌بخش دانش سینمایی و هویت روح دمیده شده در فیلم‌های خود بداند. هرچند لی از بداهه‌پردازی در تمرین‌های خود بهره می‌برد اما، همواره نسبت به تاکید بر این‌که آنچه نمایش داده می‌شود فیلمی تماماً ثبت شده از ابتکار عمل بازیگرها در برابر دوربین نیست حساسیت نشان می‌دهد. روشِ لی که بر پایۀ ابتکار عمل بازیگر بنا شده تنها به این منظور است که به آمادگی لازم و مطمئن پیش از شروع تولید فیلم رسیده باشد. در «رازها و دروغ‌ها» تنها در زمانی بسیار کوتاه، آن هم حین نمونه‌گیری‌های پیش از تولید بود که هر چیزی امکان داشت دور از کنترل و خود به خود توسط بداهه‌پردازی شکل پذیرد.

اعتقاد لی بر این است که فریفتگی همراه با بداهه‌پردازی که منتقدین در مورد فیلم‌هایش همواره بدان اشاره می‌کنند به تاکید همیشگی وی در آغاز فرایند فیلم‌سازی که منجر به آفرینش اثر هنری می‌شود بر می‌گردد. در نظر لی تنها کیفیت و تاثیر وافر اثر در پایان تولید است که می‌تواند دارای بار معنایی مطلوب باشد. به اعتقاد لی این برداشتی اشتباه است که گرایش وی به بداهه‌پردازی در حین تمرینات پیش از تولید را به عنوان روشی مخصوص و منحصر به فرد بدانیم. دیدگاه اصلی لی در مورد بداهه‌پردازی در راه رسیدن به فرایند خلاقانه این‌گونه است: «آفرینشِ هنری چیزی به‌جز ترکیب بداهه‌پردازی و پیروی از یک سری ترتیب و موالات نیست… و شما راهی به جز بهره‌گیری از بداهه‌پردازی و هم‌زمان تزریق آن به اثر خود ندارید. سپس آن را با دستورات و قوانین همراه می‌کنید و آن‌قدر بر روی اثر خود کار می‌کنید و آن را حلاجی می‌کنید تا به پالوده‌ترین و دقیق‌ترین حالت مطلوب برسید». علی‌رغم این‌که لی کار خود را بدون فیلم‌نامه آغاز می‌کند اما، بازیگران در حین تمرینات به تعادل ساختاریافتۀ لازم می‌رسند.

در هر حال هدف از به کار گیری بداهه‌پردازی تنها رسیدن به کلمات و واژگان نیست. لی مشتاق است تا با این کار بازیگرها خود را در شرایط تعریف شده قرار دهند و خود را در رخدادها بیابند. بداهه‌پردازی برای برون‌زایی و تحلیل واکنش‌های شخصیت‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. با این کار بازیگرها به درک ضمنی از موقعیت‌های فیلم می‌رسند، و به زعم لی: «آنچه که رخ می‌دهد حقیقتاً آن‌چه تنها بیان می‌شود نیست». در نظر لی فرایند تمرینات همواره به سمت خلق برداشتی دقیق از درام سوق داده می‌شود. آنچه که در نهایت در آثار لی دیده می‌شود نه بداهه‌پردازی، که نتیجۀ آن است.

در حین اینکه لی با یک ایدۀ اولیه آغاز می‌کند، در طول تمرینات همان ایدۀ ابتدایی به طور مستمر رشد پیدا می‌کند و تکامل می‌یابد. در مورد «رازها و دروغ‌ها» اما، لی با شمار زیادی از اید‌ه‌ها آغاز کرد، شامل زمینۀ فرزندخواندگی، که توسط افرادی که این مورد را تجربه کرده‌اند درگیر هم‌ذات‌پنداری می‌شد و این‌گونه بر مخاطب اثر می‌گذاشت. آن‌چه که از کار با بازیگر نتیجه می‌شود همان چیزی است که لی به عنوان پس‌زمینۀ پایه‌ای اثر تعبیر می‌کند. تعبیر وی تولیدی مبنی بر فرایند تمرینات، و رسیدن به ایدۀ ابتدایی توسط یک هستۀ مرکزی است که همین تعبیرات در نهایت منجر به نتیجۀ نهایی فیلم می‌شود. پیش از شروع فیلم‌برداری، کارگردان ساختاری را مبنی بر ایدۀ اولیه و مسیرهای مختلف پیش رو پایه‌گذاری می‌کند، که کار بازیگر تنها این است که بتواند آن ایدۀ ابتدایی را با شخصیت مورد نظر تطبیق داده و تکمیل کند.

مدت زمانی که لی با بازیگران سپری می‌کند ماه‌ها طول می‌کشد. پیش از آغاز تمرینات، او بازیگران را در یک جلسۀ عمومی گرد هم می‌آورد، تا توسط آشنایی با شیوه‌های کاری متفاوتشان به یکدیگر به طور مطلوب معرفی شوند. در هر صورت، پس از این گردهم‌آیی اولیه، همۀ دست‌اندرکاران یک بار دیگر باید به دور هم جمع شوند. لی تمرینات را با ملاقات بازیگران به صورت فردی آغاز می‌کند، و سپس از آن‌ها می‌خواهد تا در طی مباحثات مستمر، با آفرینشی تدریجی و تکاملی شخصیت مورد نظر را طبق اصول بداهه‌پردازی به طور مطلوب ایجاد کنند.

در ابتدا هر بازیگر با نام شخصیت مورد نظر مواجه می‌شود، سپس لی با هر کدام از بازیگران پیمان می‌بندد که همواره در طی تمرینات هنگام سخن از آن شخصیت از زبان سوم شخص بیان کند تا از زندگانی آن نقش زدوده شود و به این باور برسند که در حال خلق فردی جدید هستند. با این ایدۀ اساسی، لی بازیگرانش را تحت یک پژوهش ارزشمند در مورد شخصیتی که بنا است خلق شود قرار می‌دهد. برای حمایت از بازیگران، از پژوهشگرانی بهره گرفته می‌شود تا تنها به امر تحقیق بپردازند و پیشینۀ هر شخصیت را شبیه‌سازی کنند. حتا اگر جزئیات مربوط به پیشینۀ شخصیت‌ها زیاد و پیچیده باشد، بازیگرها حق یادداشت‌برداری ندارند، اما در عوض آنها باید این پیشینه را به خاطر سپرده، عمیقاً احساس کنند و بتوانند بروز دهند. همچنین خارج از تمرینات تک‌نفره لِی آغاز به دعوت بازیگران برای دیدار با یکدیگر می‌کند تا امکان تولید بازی‌های رو در رو و روابط بین شخصیت‌ها را بسنجد.

فصل‌بندی‌های تمرینات نفر به نفر ممکن است منجر به این شود که بازیگران به سمت ایفای نقش‌هایی مجزا و منفک از یکدیگر بپردازند. در هر صورت، این شکل کار انفرادی تبدیل به پایه و اساس عناصر کاری لی شده است که منجر به مجموعه‌ای یکپارچه از کلیت فرم بازی بازیگران می‌شود. هرچند این ملاقات‌ها در بخشی از زمینه‌های کاری در فعل و انفعالات شخصیت‌ها محک آزمایش می‌خورند اما، برخورد طبیعی شخصیت‌ها حین تمرینات نیز محتمل و پذیرفتنی است. کلیدواژۀ کار حرفه‌ای لی با بازیگران، تاکید بر توزیع متساوی پرداخت به هر شخصیت است. در تمرینات روزمره، در نخستین برخورد بازیگران فیلم‌نامه را بارها می‌خوانند و به طور کلی با یکدیگر در قالب گروهی که از سرتاسر جهان گرد آمده‌اند تا همگی در یک داستان‌پردازی ایفای نقش کنند صحبت می‌کنند. اما در قبال لی، بازیگران باید متعهد این مورد بشوند که هر گونه تغییرات، نظرات و یا ایده‌ای در راستای اعتلا و نزدیکی شرایطِ شخصیت پرداخته شده و تکامل آن به سمت مطلوب دارند را کاملاً شخصی با شخص لی مطرح کنند و آن را پیش خود نگه دارند. دلیل این امر نیز آن است که به موجبات بداهه‌پردازی خدشه‌ای وارد نشود، برخوردها از پیش تمرین ‌شده نباشند و هیچ بازیگری از ابتکار و خلاقیت سایر بازیگران اطلاعی نداشته باشد تا تنها هنگامِ مواجهۀ ناگهانی با موقعیت دست به بداهه بزند. عدم آگاهی بازیگران از بداهه‌پردازی‌های سایرین موجب می‌شود برخورد هر بازیگر در موقعیت مورد نظر کاملاً طبیعی و تعدیلی شود.

نخستین بداهه‌پردازی در هر صحنه، که لی آن را «بداهه‌پردازیِ غالب/قالب» می‌نامد، نمایشی غیر قابل تغییر و تکرار در فرایند ابداعات خواهد بود. در نخستین گام، بازیگران با موقعیاتی کاملاً جدید و ناآگاه نسبت به سایر شخصیت‌ها مواجهه هستند. پس از بداهه‌پردازیِ غالب/قالب، هر بازیگر به ناچار باید دست به بداهه‌پردازی منتج از صحنۀ پیش رو همراه با برداشت‌های متفاوت بزند. «رازها و دروغ‌ها» کاملاً بر اساس همین روش بنا شد، چرا که پرداخت داستان تماماً بر اساس مکاشفۀ رازهای مخفی بین اعضای هر خانواده همراه با  برخورد آنی در صحنه/لحظه که الزاماً منجر به واکنش هر فرد در راه مکاشفه می‌شود می‌باشد. در فیلم، صحنه‌ای هست که خارج از هلبورن رخ می‌دهد، نزدیک ایستگاه قطار شهری. برای بداهه‌پردازی غالب این صحنه، بازیگران به این توافق رسیدند که در راستای جادۀ خارجی منتهی به یک گورستان که در اتاق‌های تمرین بازسازی شده بود ملاقات را خلاقانه پرداخت کنند. لِی در مورد نتایج این حضور توضیح می‌دهد: «آن‌ها پذیرفتند که خارج از گورستان این ملاقات انجام شود… در قالب تمرینات. تعمدا در ابتدای تمرینات برای فیلم… همۀ بازیگران را گرد هم آوردم… و شروع به سخنرانی برای آنها کردم، نه در مورد فیلم، که به شکل کاملا ساده در مورد مولفه‌های تکنیکی که قرار است انجام دهیم. مشخصا هیچ‌کس، که شخص دیگری را نمی‌شناسد، با آنها سلام احوال‌پرسی می‌کند، و آنها قطعا دیگر یکدیگر را نخواهند دید؛ مگر در صحنه‌هایی که نیاز به حضور چند شخصیت در کنار یکدیگر و برداشت از راه دور نیاز باشد. اما روش لِی در این‌گونه موقعیت‌ها نیز بازیگر را در منگنه قرار می‌دهد. بازیگرها در این شرایط با شخصیت‌هایی برخورد خواهند کرد، اما نه با سایر بازیگرها. اما در نهایت اثر پایانی حتا مجموعی از این برخوردهای انفرادی نیز نخواهد بود.

تعداد زیادی از بداهه‌پردازی‌ها پیش از فیلم‌برداری قطعی می‌شوند. بازیگرها در مورد کنش‌ها و واکنش‌های شخصیت مورد نظر تحقیق و دوباره‌پژوهی می‌کنند. برای لی بداهه‌پردازی تنها یک بار معنایی دارد: «جوهرۀ واقعی فیلم، کیفیت حقیقی و نظم و ترتیب موالات، و در نهایت فرم و کلیت فیلم، باید فرای بداهه‌پردازی‌های صرف قرار بگیرد… قطعا سعی و تلاش بر هرچه طبیعی‌تر جلوه دادن قضیه است… می‌توان آن را برآمده از شرایط و موقعیت هنگام بداهه‌پردازی تلقی کرد اما، حتا در موقعی که ممکن است نکتۀ اصلی از دست برود، واقعیت موقعیت به وقوع می‌پیوندد. و قطعا مردم در زندگی روزمره نیز به بداهه می‌پردازند».

منتقدین آثار لِی بر این باور هستند که شخصیت‌های فیلم‌های او خیلی کلیشه‌ای هستند. هم‌چنین آنها لی را به تولید کاریکاتورها متهم می‌کنند، که زندگی روزمره را به سخره گرفته‌اند. مشخصا بعضی ـ و نه تمامی ـ اجراها در فیلم‌های لی در یک حس عمیق‌تر از تماشای واقعیات رخ می‌دهند. در هر حال این شدتِ حواسِ عمیق به آثارِ لِی یک منش مشخص القا کرده است. به نظر می‌رسد که شخصیت‌ها به شکل مشخصی نمایندۀ آدم‌های معمولی هستند اما در عین حال به شدت منحصر به فرد نیز می‌باشند. این نکته نیز قابل ذکر است که آثارِ لِی به طور مداوم بین موقعیت‌های دراماتیک و کمیک در گذر است، این تغییر و تحولات به وضوح در مقیاسِ کار حرفه‌ایِ بازیگران نیز مشهود است. در میانِ این تحولات، چیزی که کیفیت بالای اجراها را به یکدیگر متصل می‌کند همانا کشف حقیقت روزنه‌های تراژیک و کمیک در طی زندگی روزمره می‌باشد.

دیدگاه شما

لطفا دیدگاه خود را وارد نمایید
نام خود را وارد کنید

seventeen + 15 =