Monday, November 11, 2024
cine-eye-banner

چشم انداز سینمای موج نوی هنگ کنگ

سینما تک موزه هنرهای معاصر، در بخشی از برنامۀ نمایش های تابستانی اش به سینمای هنگ کنگ می پردازد. در این برنامه فیلم هایی از سینماگران موج نوی هنگ کنگ از جمله آن هویی، جان وو، استنلی کووان، وونگ کار وای، تسویی هارک، فرویت چان و جانی تو به نمایش درمی آید.

سینمای هنگ کنگ پس از جنگ جهانی دوم، غنی ترین و پربارترین سینما در میان جوامع چینی تایوان، هنگ کنگ و سرزمین اصلی چین(مِین لند) بود. تاریخ سینمای هنگ کنگ پس از جنگ جهانی دوم را می توان به سه دوره تقسیم کرد: دوران کلاسیک که از ۱۹۴۶ تا ۱۹۷۰ را دربر می گیرد با فیلم هایی که اغلب در استودیوها ساخته می شد و متاثر از سیینمای هالیوود و ژاپن بود. دوران دوم که دوران گذار است و از ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۹ ادامه دارد و ویژگی مهم آن سلطۀ ژانر هنرهای رزمی و فیلم های کونگ فویی و شکل گیری تدریجی فرهنگ فیلم های بومی است. و دوره سوم که در واقع دوران مدرن یا موج نوی سینمای هنگ کنگ است. در این دوره است که نسل جدید سینماگران تحصیل کردۀ هنگ کنگ وارد صنعت فیلمسازی شده و سینمای این کشور را از شر تولیدات استودیویی و کلیشه ای متاثر از سینمای استودیوهای شانگهای چین رها کردند.

در اواخر دهه هفتاد، سینمای هنگ کنگ تقریبا مخاطبان خود را از دست داده بود و از نظر تعداد تماشاگر، وضعیت اسفناکی داشت. علت اصلی آن هم گسترش تلویزیون و نفوذ آن در دل مردم عادی بود.  از این رو بیشتر استودیوها به فکر راه چاره و ابداع شیوه ها و سبک های جدید سینمایی افتادند. از طرفی به خاطر نظام اقتصادی سرمایه داری حاکم بر هنگ کنگ، خیلی از بورژواها و افراد پولدار جامعه علاقمند به سرمایه گذاری در زمینه فیلم شدند. موج نوی سینمای هنگ کنگ، در واقع در چنین بستری ظهور کرد. فیلم های موج نویی تاثیر عمیقی از نظر فرهنگی و اقتصادی بر سینمای چین گذاشت. در این فیلم ها به مسائلی چون تضاد بین شرق و غرب، سیاست های استعماری، بحران هویت و مبارزۀ زنان برای کسب حقوق اجتماعی در جوامع سنتی رو به مدرن آسیایی، پرداخته می شد.

موج نوی اول هنگ کنگ

موج نوی هنگ کنگ خود به دو دوره تقسیم می شود. در دوره اول (از اواخر دهه هفتاد تا اواخر دهه هشتاد) حدود سی کارگردان با گرایش های مدرن در سینمای هنگ کنگ ظاهر شدند که از میان آنها باید از ان هویی، تسویی هارک، پاتریک تم، الن فونگ، جانی تو و جان وو نام برد. زبان بیشتر این فیلم ها، همانند فیلم های کلاسیک هنگ کنگی، زبان کانتونی بود اما این فیلم ها از نظر تکنیکی کاملا بر فیلم های قبلی برتری داشتند. «قتل های پروانه» ساخته تسویی هارک، «راز» ساخته ان هویی، «شمشیر» ساخته پاتریک تم و «پدر و پسر» ساخته الن فونگ، از این جمله اند.

مشخصۀ اصلی موج نوی اول سینما هنگ گنگ، بازنگری در ژانرهای معروف و عامه پسندی مثل، سینمای وحشت(هارر)، هنرهای رزمی، تریلرهای جنایی و فیلم های گانگستری بود. اما ژانر محور بودن، تنها ویژگی سینماگران موج نوی هنگ کنگی نبود بلکه آنها جدا از توجه و پایبندی به ژانر، هر کدام، سبک و نگاه سینمایی ویژه ای را در پیش گرفتند. فیلمسازانی مثل الن فونگ، درام های خانوادگی با رویکردی نئورئالیستی ساختند، در حالی که فیلمساز پیشگامی مثل ان هویی، به تضادها و خشونت های سیاسی در جامعۀ چین و هنگ کنگ پرداخت. برخلاف فیلم های نسل قبل که عموماً به وسیله فیلمسازان مهاجر و پناهندۀ چینی ساخته شده بود، فیلم های فیلمسازان موج نویی که بیشتر آنها سینماگران بومیِ هنگ کنگ بودند، وابستگی بیشتری به فرهنگ و جامعۀ هنگ کنگ داشتند.

سینماگران موج نوی هنگ کنگ، تولید فیلم را از انحصار سینمای استودیویی موسوم به سینمای کانتونی زبان و کلیشه های آن رها کردند و بعدی هنری و جهانی به آن بخشیدند. در واقع در دورۀ موج نو است که سینمای هنگ کنگ، هویت واقعی خود را پیدا می کند. موج نویی های هنگ کنگ به نسلی تعلق داشتند که اغلب آنها در غرب تحصیل کرده بودند و تحت تاثیر جریان های هنری سینمای غرب قرار داشتند و قبل از ورود به سینما، به تجربه اندوزی در تلویزیون پرداختند. فیلمبرداری در مکان های واقعی و غیر استودیویی از ویژگی های این دسته از سینماگران بود.

ان هویی، پیشگام موج نوی هنگ کنگ

ان هویی را باید پیشگام سینماگران موج نوی اول هنگ کنگ دانست. او یکی از شاخص ترین زنان سینماگر هنگ گنگ و چین است که با نگاهی هنری به مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه اش پرداخته است.

ان هویی، فارغ التحصیل مدرسه فیلم لندن است و پایان نامه اش را دربارۀ آلن رب گریه نوشته. او همانند اغلب موج نویی های هنگ کنگ، کارش را ابتدا با تلویزیون شروع کرد. فیلم «راز»(۱۹۷۹)، نخستین فیلم او در سینما و در واقع یکی از نخستین فیلم های موج نویی سینمای هنگ گنگ است. «راز»، تریلری روانکاوانه و جنایی بود که نشان از تاثیرپذیری هویی از سینمای غرب و نیز استفادۀ خلاقانۀ او از عناصر رازآمیز شرقی و آیین ها، باورها و خرافات بومی دربارۀ زندگی و مرگ داشت.

بعد از آن هویی به ساختن فیلم در ژانرهای گانگستری و اکشن پرداخت اما خیلی زود به سبک شخصی خود دست یافت و روی سوژه های اجتماعی متمرکز شد. شخصیت های محوری فیلم های او عموماً، مهاجرینی هستند که ناگزیر به ادامۀ زندگی در کشوری دیگر شده و برای بقا تلاش می کنند و آرزوی بازگشت به وطن را دارند. «داستان وو ویت»(۱۹۸۱) و «قایق رانان» (۱۹۸۲)  از بهترین کارهای هویی در این زمینه اند که جزو تریلوژی ویتنام او محسوب می شوند. هویی همچنین فیلم های ملودرام خانوادگی زیادی ساخت از جمله فیلم «نوه آمریکایی من» (۱۹۹۰). یکی از بهترین و شخصی ترین آثار او فیلم «آواز تبعید» است که به نوعی اتوبیوگرافی او محسوب می شود و داستان زن جوانی است که بعد از تحصیل در مدرسۀ فیلم لندن برای شرکت در عروسی خواهرش به هنگ کنگ باز می گردد، بازگشتی که در واقع نمادی از بازگشت او به هویت و ریشه های بومی اوست. «ما این گونه هستیم» و «شب و مه»، بازگشت دوبارۀ او به ژانر تریلر جنایی با درونمایه های اجتماعی است.

آخرین فیلم او یعنی «عصر طلایی» که در هفتادویکمین جشنوارۀ فیلم ونیز به نمایش درآمد و نمایندۀ سینمای هنگ کنگ در اسکار ۲۰۱۵ بود، روایتگر زندگی ژیائو هونگ، یکی از جنجالی‌ترین نویسندگان زن چین در قرن بیستم میلادی است. او در سال ۲۰۱۱ نیز با فیلم «یک زندگی ساده»،  تحسین منتقدان سینمایی در جشنوارۀ فیلم ونیز را برانگیخت. 

تسویی هارک و ژانر التقاطی

به اعتقاد لی چوک تو، مورخ سینمای چین و هنگ کنگ، آثار اولیۀ فیلمسازان موج نویی هنگ گنگ، بیشتر در ژانر ترسناک جنایی و متاثر از تریلرهای جنایی هالیوودی بود که در مکان های واقعی فیلمبرداری می شد و رنگ و بویی کاملا بومی داشت. فیلم های تسویی هارک را باید یکی از نمونه های مهم این نوع فیلم ها دانست. تسویی هارک با اینکه ویتنامی تبار است اما به عنوان سینماگری هنگ گنگی شناخته می شود و مهارت بسیاری در تلفیق ژانرهای مختلف سینمایی دارد. تسویی هارک، با تلفیق ژانرهای اکشن، هنرهای رزمی و کمدی، ژانری تلفیقی در سینمای هنگ کنگ به وجود آورد که بعدها با فیلم های جکی چان و دیگران دنبال شد. فیلم «تمام سرنخ های اشتباه» او، با ریتم تند و جذابیت های بصری اش، تاثیر زیادی بر فیلم های این دوره گذاشت. فیلم «قتل های پروانه»(۱۹۷۹) او هم ترکیبی از فیلم های اسرارآمیز جنایی، با عناصر علمی- تخیلی و فانتزی بود. در فیلم «ما می خواهیم ترا بخوریم»(۱۹۸۰) نیز تسویی با التقاطی از ژانر وحشت با مایه های آدمخواری، کمدی سیاه و هنرهای رزمی مواجه ایم. فیلم دیگر او با عنوان «برخورد خطرناک از نوع اول»(۱۹۸۰)، فیلمی با مایه های سیاسی ضد استعماری دربارۀ گروهی از جوانان انقلابی خشمگین بود که  به وسیله حکومت آلت دست بریتانیا در هنگ کنگ توقیف شد ویک سال بعد در ۱۹۸۱ با عنوان « با آتش بازی نکن» به نمایش درآمد اما موفقیت تجاری نداشت. «یک داستان ارواح چینی»، «روزی روزگاری در چین»، «شمشیرهای پرندۀ دروازه اژدها»، «کارآگاه دی» و «راز شعلۀ شبح» از جمله فیلم های دیگر تسویی هارک اند.

تسویی هارک، در دهه نود به آمریکا رفت و به ساختن فیلم هایی در ژانر هنرهای رزمی با بازی ژان کلود وندم در هالیوود پرداخت: «تیم دوگانه»، «ضربه فنی» و «ماسک سیاه». او در سال ۲۰۰۰ به هنگ کنگ بازگشت و به ساختن فیلم های هنرهای رزمی و پلیسی جنایی ادامه داد. آخرین فیلم او با نام «کارآگاه دی و راز شعلۀ شبح» در سال ۲۰۱۰ در بخش مسابقۀ اصلی جشنواره ونیز به نمایش درآمد.

موج نوی دوم سینمای هنگ کنگ

موج نوی دوم سینمای هنگ کنگ در اواخر دهه هشتاد برخاست و در دهه نود اوج گرفت و به چنان محبوبیتی دست یافت که بازار سینمای کره، ژاپن، تایوان و سرزمین مرکزی چین را تسخیر کرد.

در این دوره است که فیلمسازانی چون وونگ کاروای، فرویت چان، میبل چونگ، جانی تو، استانلی کوان، کلارا لا، پیتر چان و ایونز چان ظهور کردند. موج نوی دوم هنگ کنگ، در حالی که همان حساسیت های اجتماعی موج نوی اول را داشت اما گرایش بیشتری به سینمای تجاری داشت و سینمایی عامه پسندتر بود. با این حال فیلم های این دسته از فیلمسازان، مثل «زندگی شناور» ساخته کلارا لا(۱۹۹۶) و «مرکز صحنه»(۱۹۹۲) ساخته استنلی کوان، معاصرتر بود و مسائل مهمی مثل اتحاد دوبارۀ چین و هنگ کنگ را مطرح می کردند.

موج نویی های هنگ کنگ، خود را از جریان غالب فیلمسازی در این کشور جدا نکردند بلکه به آن پیوستند و با فیلم های مدرن شان روحی تازه در آن دمیدند.. آنها علاوه بر ارتقای کیفی سینمای هنگ کنگ، نقش موثری در ارتقای سطح فنی سینمای این کشور به عهده گرفتند.

در این دوره، ژانر هنرهای رزمی که در دوران دوم سینمای پس از جنگ هنگ کنگ(دهه های شصت و هفتاد) به وسیله کارگردان‌های چینی گریخته از دست کمونیست‌های چین، موفقیت و محبوبیت زیادی داشت،دوباره رونق گرفت و به یکی از ژانرهای مسلط سینمای هنگ کنگ تبدیل شد.

به نوشته لی چوک تو، فیلمسازانی مثل جکی چان و جان وو، با فیلم های هنرهای رزمی شان، تعریف تازه ای از این ژانر و قابلیت های آن ارائه کردند. جان وو، با ساختن فیلم «فردای بهتر(۱۹۸۶)، شکل مدرن تر و خلاقانه تری از فیلم هنرهای رزمی را ارائه کرد که در آن تفنگ جایگزین شمشیر شد اما تاکید بر شرافت، رفاقت، خیانت و انتقام همچنان به عنوان مضامین اصلی باقی ماند. جان وو با فیلم «جان سخت»(۱۹۹۲) زیبایی شناسی تازه ای در ژانر هنرهای رزمی به وجود آورد که تاثیر زیادی بر سینمای هنگ کنک و نیز هالیوود گذاشت. فیلم «قاتل» (۱۹۸۹) او، داستان آدمکشی است که که تصادفاً باعث کور شدن چشم خواننده ای به نام جنی می شود و برای معالجۀ چشم او، مجبور می شود که آدم بکشد. وو، این فیلم را ادای دینی به فیلم های ژان پیر ملویل و مارتین اسکورسیزی دانسته است. 

جانی تو و ژانر جنایی- گانگستری

تو کِی فونگ معروف به جانی تو، معرو نیز یکی از سینماگران مطرح هنگ کنگ است که کارش را در اوایل دهه هشتاد شروع کرد اما با فیلم گانگستری «گرمای بزرگ» که به تهیه کنندگی تسویی هارک در سال ۱۹۸۸ ساخت، به شهرت رسید. جانی تو، در ژانرهای مختلف از ملودرام تا جنایی فیلم ساخته و با سالی دو فیلم، از پرکارترین سینماگران این نسل است اما او  بیشتر به خاطر فیلم های جنایی و گانگستری اش معروف است. موضوع فیلم هایش هم رفاقت، انتقام و تقدیر است و روی سینماگران غربی به ویژه کوئنتین تارانتینو تاثیر گذاشته است. «خبر فوری»، «انتخابات»، «تبعیدی»، «گنجشک»، «جنگ مواد مخدر»، و «کارآگاه کور» از جمله فیلم های اوست که برخی از آنها در جشنواره های مختلف مثل کن و برلین شرکت داشته است.

فیلم بعدی جانی تو، ملودرامی خانوادگی با عنوان «همه چیز دربارۀ ئه لونگ» بود با بازی چو یان فِت (بازیگر فیلم «اژدهای پنهان، ببر خیزان»)، در  نقش کارگر فقیر مجردی که زنش او را رها کرده و با مرد دیگری به آمریکا گریخته و حالا او مجبور است پسرش را تنهایی بزرگ کند. این فیلم، برای سال ها یکی از محبوب ترین فیلم های تاریخ سینمای هنگ کنگ به شمار می رفت. «خبر فوری» نیز، فیلمی پلیسی با مایه های رئالیسم اجتماعی در مورد کارآگاهی به نام چونگ بود که باید با اوباش و اراذل محلی مبارزه می کرد. 

سینمای مولف وونگ کاروای

اما وونگ کار وای، بی گمان برجسته ترین سینماگر موج نوی دوم سینمای هنگ کنگ است که با تجربه های رادیکال سینمایی اش از نظر روایت، سبک و زیبایی شناسی، در قلۀ سینمای هنری هنگ کنگ قرار می گیرد. او سینماگر مولفی است که اگرچه در قالب ژانرهای آشنا مثل هنرهای رزمی و گانگستری یا رومنس فیلم ساخته اما فیلم های او از قالب های محدود و کلیشه ای این ژانرها فراتر رفته و سویه های هنری و متفکرانه ای یافته است.

وونگ کار وای در سال ۱۹۸۸ با ملودرام جنایی «اشک ها جاری می شوند» شروع کرد که تحت تاثیر«خیابان های جنوب شهر» مارتین اسکورسیزی ساخته بود اما فضاسازی و رنگ آمیزی خاص او از هنگ کنگ، آن را از فیلم اسکورسیزی متمایز می کرد. در ۱۹۹۰ فیلم «روزهای وحشی بودن» را دربارۀ جوانان عاصی و بی هدف در دهه شصت هنگ کنگ ساخت که باختن، تم مرکزی آن بود و با «شورش بی دلیل» نیکلاس ری مقایسه شده بود. این فیلم، نخستین قسمت از تریلوژی وونگ کاروای، در مورد عشق بود که با فیلم های «در حال و هوای عشق» و« ۲۰۴۶» تکمیل شد.

فیلم «چانکینگ اکسپرس» کاروای، یک «نئو نوآر» هنگ کنگی بود که داستان رابطۀ عاشقانۀ بین یک زن فم فتال با یک مامور پلیس بود. این فیلم در نظرخواهی سال ۲۰۰۲ نشریۀ «سایت اند ساوند» در مورد ده فیلم برتر ربع قرن گذشته، در رتبه هشتم قرار گرفت.

اما «در حال و هوای عشق»، یکی از معروف ترین آثار وونگ کاروای و یکی از لطیف‌ترین و در عین حال تلخ‌ترین داستان‌های عاشقانه‌ای است که تا کنون در سینما روایت شده‌است. داستان زن و مرد متاهلی که در همسایگی هم زندگی می کنند و پی می برند که همسرانشان با هم رابطۀ عاشقانه دارند. «در حال و هوای عشق»، نقطه اوج و کمال سبک گرایی وونگ کاروای و مهارت او در شخصیت پردازی، روایت و فضا سازی است. فیلم، بیش‌تر از آنکه طرح داستانی مهم و پیچیده‌ای داشته باشد، بر مبنای حس و حال کاراکترها و فضای پیرامون آنها ساخته شده‌است. عنوان اصلی فیلم برگرفته از نام یکی از ترانه‌های مشهور نت کینگ کول خواننده بزرگ موسیقی جاز است که در سال‌های دهه شصت خوانده است.

دیدگاه شما

لطفا دیدگاه خود را وارد نمایید
نام خود را وارد کنید

14 + 17 =

Cine-eye / سینما-چشم