مهرداد شهابی
«سر زدم بهت» (I Came By) سومین فیلم بلند «بابک انوری» و اثری قابل توجه در گونۀ دلهرهآورِ اجتماعی (social thriller) است. این برندۀ جایزۀ BAFTA که پیش از این تواناییهای تکنیکی و جسارت خود در انتخاب موضوع را در دو فیلم ترسناکِ روانشناختی (psychological horror) «زیرِ سایه» (Under the Shadow) و «زخمها» (Wounds) نشان داده بود، این بار نیز به سراغِ مسئلهای حساس و چالشی رفته است. «سر زدم بهت» تقابل یک ضد قهرمانِ جانی و چندین خُرده قهرمان را در بستر جامعۀ انگلستان روایت میکند، در عین حال درونمایۀ اثر فراتر از یک قصۀ معمایی-پلیسی رفته و به خطرِ بازتولیدِ خشونتِ بیرحمانهای اشاره میکند که میتواند میراثِ یک فرهنگِ استعماری-ملیگرا باشد.
فیلم با اولین کُنِشِ اولین قهرمانهای آن آغاز میشود. Toby (با بازی George MacKay) و Jay (با بازی Percelle Ascott) دو جوانِ هنرمندِ «گرافیتی» هستند که هُنرِ خود را نه در خیابان، که بر روی دیوارِ خانۀ افراد ثروتمندِ فاسد و وابستگانِ حلقۀ قدرتِ مُسلط (The Establishment) اجرا میکنند. در آستانۀ پروژۀ جدید، Jay به دلایلی که میتوان آن را بخشی از «روزمرگیِ زندگی» نامید، اعلام میکند که دیگر حاضر نیست دزدکی وارد خانۀ این افراد شود و خطر دستگیری را بپذیرد. Jay تصمیم گرفته است که یک زندگی «عادی» داشته باشد. در نتیجه Toby باید به تنهایی به سراغ هدف بعدی یعنی Hector Blake (با بازی Hugh Bonneville) برود. Hector قاضیِ سابق دیوانِ عالیِ دادگستری و بخشی از حلقۀ «نُخبگانِ» (Elites) بریتانیا است. افزون بر موقعیت اجتماعی والایی که از آن برخوردار است، موضعگیریهایش در حمایت از مهاجران چنان تصویری از او در عرصۀ عمومی ساخته که نشریات عنوان «مقدس» را برایش به کار بردهاند. Toby اما اینها را یک بازیِ رسانهای برای انحراف افکار عمومی میداند. او در تحقیقات خود متوجه شده است که خانوادۀ Hector از حامیان و فعالانِ دورۀ استعمار بودهاند و پدرش از منتقدانِ شناخته شدۀ «استعمار زُدایی» (دورهای که پس از پایان جنگ جهانی دوم آغاز میشود) به شمار میرفته است. به این ترتیب نخستین تقابل یکی از قهرمانهای داستان با Hector رقم میخورد. ما و Toby در زیرزمین خانۀ Hector به رازِ کثیفِ زندگی قاضیِ مقدس پی میبریم. رازی که ریشه در تنفر Hector از مهاجران دارد و با خشونتی وحشیانه بروز میکند. در ادامۀ فیلم، قهرمانهای داستان از Toby، تا مادرش (با بازی Kelly Macdonald) تا ماموران پلیس و حتی Jay به اشکال مختلف و با انگیزههای گوناگون به مصاف Hector میروند.
استفاده از گونۀ وحشت و دلهرهآور در پرداختِ داستانهایی با درونمایۀ نقدِ نژادگرایی (Racism) و بیگانههراسی (Xenophobia) در سینما مسبوق به سابقه است. شاید یکی از با کیفیتترین نمونههای آن در سالهای اخیر فیلم «برو بیرون» (Get Out) ساختۀ Jordan Peele باشد که قصۀ آن از تبعیضِ نژادیِ ریشهدار علیه جامعۀ آمریکایی-آفریقایی سرچشمه میگیرد. وقایع «سر زدم بهت» اما در لندن رخ میدهند، شهری که روزی مرکزِ دولتی بود که بر یک چهارم از خشکیهای زمین و یک پنجم از جمعیتِ ساکنانِ آن حکومت میکرد. حکومتی که به بیان Caroline Elkins، برندۀ جایزۀ Pulitzer، استاد تاریخ در دانشگاه Harvard و پژوهشگر مطالعات آفریقا، جستجوی خود از گوشه گوشۀ دنیا برای دستیابی به منابع بیشتر و حفظ آن را، در غالبِ بسط خیرخواهانۀ ایدئولوژی نظام لیبرال در شکلی «ایدهآلیستی» فراتر از مرزهای انگلستان توضیح میداد. امپراتوری بریتانیا در اجرای این ایده نه تنها نگاهی قیممآبانه داشت بلکه از اعمال خشونت نیز پرهیز نمیکرد! از جمله فجایعی که امپراتوری در مستعمرههای خود رقم زده است میتوان به کشتار معترضان در خلیج Morant در جامائیکا (1865)، محبوس کردن یک ششم جمعیت مردم Boer در اردوگاههای کم ظرفیت، در جریان جنگ دوم Boer، که منجر به مرگ هزاران نفر از آنان شد (1902-1899)، کشتار معترضان در باغ Jallianwala در Amritsar هند (1919)، کوچ اجباری و محبوس کردن صدها هزار تن در اردوگاههای دسته جمعی و قتل و شکنجۀ غیرنظامیان در جریانِ «شرایط اضطراری» در شبهجزیرۀ مالایا (جنگهای استقلال) مربوط به رویارویی نظامی با جنگجویان کمونیست ارتش آزادی بخش مالزی (1960-1948) و شکنجه و تجاوز به هزاران نفر از افراد عمدتاً غیر نظامی محبوس در اردوگاههای دسته جمعی طیِ درگیریهای ارتش بریتانیا با ارتش آزادی بخش کنیا (معروف به Mau Mau) (1960-1951) اشاره کرد. اگر چه نظام حاکم بریتانیا به طور روشمند بخشی از مدارک مربوط به جرائم دولتی در دورۀ استعماری را از بین برده بود و بخش بزرگی از مدارک را نیز تا حدود ده سال پیش (2012) در آرشیو مخفی نگهداری میکرد، اما ابعاد این بدرفتاریها چنان وسیع بوده که دستکم از پایان جنگ جهانی دوم تا امروز به تدریج به آن پرداخته شده است. جامعۀ بریتانیا، مستقیم یا غیر مستقیم، تحت تاثیر این شیوۀ رفتاری تاریخی حکومت بوده است. فرهنگِ از بالا به پایین و خشن حکومت نسبت به «دیگری» در مستعمرههای آن، با فرهنگِ «دیگر هراسی» درون مرزهای بریتانیا همخوانی دارد و مصداق آن میتواند درگیریهای نژادی متعدد بین شهروندان سفیدپوست و ساکنین غیرسفیدپوستِ مهاجر (عمدتاً از مستعمرهها به بریتانیا) مصادف با سالهای پس از پایان جنگهای جهانی اول و دوم باشد. اگر چه این درگیریها در بستر شرایط سخت اقتصادی سالهای پس از جنگ رخ میداد، اما نمیتوان از تاثیرات «سیاسی» اعمال شده از جانب نخبگانِ صاحب قدرت به تودۀ جامعه، در شکلگیری این خشونتها غافل بود. David Edgerton، استاد تاریخ مدرن بریتانیا در کالج King لندن، در مقالهای در Guardian توضیح میدهد که به اعتقاد او رفتارهای اجتماعی با ریشۀ نژادگرایانه در جامعۀ بریتانیا صرفاً با ارجاع به تاریخ استعماری کشور قابل توضیح نیست. وی به نقش سیاستورزیهای راست و ملیگرایانه، به ویژه از دهۀ 1940 و همزمان با افول نسبی سلطۀ نظامی و اقتصادی بریتانیا در جهان اشاره میکند. شیوههایی که به اعتقاد او تا امروز ادامه پیدا کرده و ردِ آن در تحولاتی چون اعمال قوانین سختگیرانه در برابر مهاجران و جریاناتی چون Brexit به چشم میخورد. اگر چه بر اساس نتایج نظرسنجی موسسۀ YouGov در سال 2016 عمده شهروندان بریتانیا به تاریخ استعماری آن افتخار میکنند، بخش آگاه و پیشروی جامعه نیز نشان داده است که در برابر بیعدالتیهای اجتماعی سکوت نمیکند. «سر زدم بهت» شاید انعکاس صدای جوانانی را با خود دارد که در تظاهرات Black Lives Matter در لندن در سال 2020 روی پایۀ مجسمۀ Churchill رو به روی ساختمان مجلس با اِسپری رنگ نوشتند «نژاد پرست بود» و آنها که در شهر بریستول مجسمۀ Edward Colston، از تاجران فعال در خرید و فروش «بَرده» در قرن هفده و هجده میلادی را پایین کشیدند.
اهمیت سومین فیلم انوری نه فقط به درونمایۀ آن ، بلکه به پرداخت هنرمندانه و ساخت تکنیکی اثر نیز باز میگردد. تسلط فیلم ساز در ایجاد تعلیق و زمانبندی مناسب پیش از اعمال ضربه (که بعضاً با غافلگیری برای مخاطب همراه است) ستودنی است. کارگردان توجه ویژهای به جزئیات در نماهای فیلم دارد و به خوبی از آنها در ایجاد تعلیق و همچنین شخصیت پردازی (خصوصاً در مورد Hector Blake) بهره برده است. پنکۀ کوچکی که به چراغ رومیزی میخورد و در نهایت آن را روی زمین میاندازد، قاضیِ پشتمیزنشینی که اگر چه پا به سن گذاشته، بر خلاف دوست پلیسِ خود در بازی اسکواش از نفس نمیافتد، انتخاب قسمت هفتم از فصل سومِ سریال Rick and Morty (قسمتی که جوامع مدرن و تسلط «سیستم» بر افراد را به تصویر میکشد) به عنوان برنامۀ تلویزیونی که Hector هنگام صرف غذا در خانه تماشا میکند، کنترلِ (remote) تلویزیون در خانۀ Toby و آن چه ممکن است نمایندگی کند، انتخاب چوبِ کریکِت (Cricket bat) به عنوان ابزارِ اصلیِ اعمال خشونت، برچسبِ محصول (product label) زیرِ یکی از ظروف سُفالی در زیرزمینِ خانۀ Hector و شکسته شدن شیشۀ قاب عکس کودکیِ Hector در یکی از نماهای پایانی برخی از ظرائف به کار رفته در اجرا هستند. تعدد «قهرمان»ها در داستان از طرفی یکی از مزیتهای آن به شمار میرود چرا که میتواند تاکیدی باشد بر ضرورتِ تلاشِ جمعی برای دفعِ «شَرِ اجتماعی»، اما از سوی دیگر سازندۀ اثر را در پرداخت به گذشته و حالِ تک تک آنها با چالش رو به رو کرده است. به نظر میرسد ناشناخته ماندن زوایای وجودی آنها برای مخاطب، در برابر درکِ کاملتری که از ویژگیهای عاطفی و مادی «قاضی» پیدا میکنند، در عمل میتواند برخی از کنشهای قهرمانهای داستان را کم اثر یا سطحی جلوه دهد و بیننده را سختتر با خود همراه کند. یکی از تفاوتهای «سر زدم بهت» با دو فیلم قبلیِ انوری این است که در آن تمام وقایع در محیط واقعی در جریان است، در حالی که در دو فیلم قبلی بخشی از داستان در فضای ذهنی شخصیتها رخ میدهند. به این معنا، دست سازنده در فضای واقعگرایِ «سر زدم بهت» برای فاصله گرفتن از منطق روایی داستان نسبت به دو فیلم پیشین بستهتر است. فیلم در ایجاد پیوند بین برخی از فصول خود با ضعف نسبی مواجه است و در مورادی این حس منتقل میشود که دستی خارج از فیلم تکۀ گمشدۀ پازل را وارد داستان میکند. تغییرات زمانی در سراسر فیلم گُنگ است و پَرِشهای زمانی میتواند بیننده را دچار سردرگمی کند. پایانبندی فیلم شاید از ضعیفترین بخشهای آن باشد. فصلی که با سرعتی بالا به سمت نتیجهگیری کلیشهای میرود، آن هم در فیلمی که در بخش عمدۀ خود از کلیشهها دوری کرده است. چند نمای پایانی از نظر کیفیت سنخیتی با باقی فیلم ندارند و به نوعی عُقدهگشاییِ تحمیل شده از خارج از اثر نسبت به Hector Blake تبدیل شدهاند.
کارنامۀ فیلمسازیِ انوری از مستند کوتاه «دو با دو» تا امروز در برگیرندۀ آثاری با دغدغۀ اجتماعی با سبکِ روایتی همراه با مخاطب روز و با کیفیتی قابل قبول بوده است. او که آثارش توجه منتقدان بینالمللی را به خود جلب کرده، در سومین تجربۀ کارگردانیِ یک فیلم بلند جسورتر از قبل و با صدایی بلندتر به بیان افکارش پرداخته است. «سر زدم بهت» کهفیلم نامۀ آن پنج سال پیش از ساختِ فیلم جایزۀ NHK را در جشنوارۀ فیلم Sundance (جایزهای که به پروژۀ آیندۀ یک فیلمساز تعلق میگیرد) از آن خود کرده بود، به مخاطب خود یادآوری میکند که اعتمادِ «بیقید و شرط» به ساز و کارهای رسمی و تثبیت شده الزاماً یک زندگی عادی را، حتی در سطح فردی، تضمین نمیکند. چشم بستن به روی آسیبهای اجتماعی که «دیگران» با آن دست به گریباناند الزاماً به معنای ایجاد حاشیۀ امنیت فردی نیست و شَر اگر باقی باشد، دیر یا زود، درِ خانۀ تک تک ما را به صدا در خواهد آورد.
منابع و مطالعۀ بیشتر:
- Osborne, S. (2016), 5 of the worst atrocities carried out by the British Empire, Independent, https://www.independent.co.uk/news/uk/home-news/worst-atrocities-british-empire-amritsar-boer-war-concentration-camp-mau-mau-a6821756.html
- Vintage Books (2022), Legacy of Violence by Caroline Elkins, Youtube (online interview), https://youtu.be/O19wvq2cXqg
- Forman, A. (2022), Racism, Colonialism, and Britain’s Legacy of Violence, Harvard Business School, https://hbswk.hbs.edu/item/racism-colonialism-and-britains-legacy-of-violence
- Connolly, J. (2023), Re-Reading Morant Bay: Protest, Inquiry, and Colonial Rule, Cambridge University Press, Law and History Review, doi:10.1017/S0738248022000578, https://www.cambridge.org/core/journals/law-and-history-review/article/rereading-morant-bay-protest-inquiry-and-colonial-rule/8EF2A2E67182DAE4E752F62C370194EF#.ZDwOBVYEyQY.link
- National Army Museum (UK), Malayan Emergency, https://www.nam.ac.uk/explore/malayan-emergency
- Cobain, I, Bowcott, O, Norton-Taylor, R. (2012), Britain destroyed records of colonial crimes, The Guardian, https://www.theguardian.com/uk/2012/apr/18/britain-destroyed-records-colonial-crimes?newsfeed=true
- Edgerton, D. (2020), Britain’s persistent racism cannot simply be explained by its imperial history, The Guardian, https://www.theguardian.com/commentisfree/2020/jun/24/britain-persistent-racism-imperial-history
- Toye, R. (2020), Yes, Churchill was a racist. It’s time to break free of his ‘great white men’ view of history, CNN, https://edition.cnn.com/2020/06/10/opinions/churchill-racist-great-white-men-view-toye-opinion/index.html
- Stone, J. (2016), British people are proud of colonialism and the British Empire, poll finds, Independent, https://www.independent.co.uk/news/uk/politics/british-people-are-proud-of-colonialism-and-the-british-empire-poll-finds-a6821206.html#commentsDiv
- Monbiot, G. (2012), Deny the British empire’s crimes? No, we ignore them, The Guardian, https://www.theguardian.com/commentisfree/2012/apr/23/british-empire-crimes-ignore-atrocities
- Social Mobility Commission (UK) (2019), Elitism in Britain, 2019 – A report which highlights that Britain’s most influential people are more likely to have attended private schools, GOV.UK, https://www.gov.uk/government/news/elitism-in-britain-2019#:~:text=A%20report%20which%20highlights%20that,to%20have%20attended%20private%20schools.&text=Britain’s%20most%20influential%20people%20are%20over%205%20times%20more%20likely,school%20than%20the%20general%20population
- Elkins, C. (2022), Britain Can No Longer Hide Behind the Myth That Its Empire Was Benign, TIME, https://time.com/6163892/britain-empire-myth/
- The National Archives (UK), 1919 race riots – How significant a factor was race in the riots of 1919?, https://www.nationalarchives.gov.uk/education/resources/1919-race-riots/#:~:text=The%201919%20riots%20were%20one,minority%20ethnic%20communities%20in%20Britain
- Earle, S. (2018), “Rivers of Blood:” The Legacy of a Speech That Divided Britain, The Atlantic, https://www.theatlantic.com/international/archive/2018/04/enoch-powell-rivers-of-blood/558344/