چه کسی دیوانه است؟
محمدسعید خزایی
جشنواره فیلم فجر امسال بیتردید یکی از بدترین و بیرمقترین دورههای این رویداد سالیانه بود. علاوه بر انبوهی از فیلمهای ضعیف و ملالآور که گاهی تماشایشان تا انتها، کار بسیار دشواری بود، ویروس کرونا و فاصلهگذاریهای اجتماعی هم مزید بر علت شدند تا جشنواره کممایهتر از هر زمان دیگری برگزار شود. اما در این میان فیلم «تیتی» از آیدا پناهنده حکم نسیم بهاری دلچسبی را داشت که نه تنها ناامیدمان نکرد بلکه فراتر از انتظارات هم ظاهر شد. فیلمی به اندازه و خوب که با روایت داستانی زنانه و صد البته انسانی در بستر یک روایت عاشقانه خیلی بهتر از فیلمهای به ظاهر فمینیستی و پرمدعا از معضلات زنان در جامعه و رذالتهای اخلاقی انسانها صحبت میکند.
داستان «تیتی» حول محور زندگی دختر جوان شیرین عقلی به همین نام با بازی الناز شاکردوست پیش میرود. برخلاف آنچه شخصیتهای فیلم تصور میکنند، سادگی یا به تعبیر آنها “خُلوچِلی”، صفت بارز شخصیتیِ تیتی نیست، بلکه پاکی قلب و صداقت، طلای وجودی او هستند که در تمام تصمیماتاش دخیلاند و در تک تک لحظات حضور وی خودنمایی میکنند. در دنیای امروز حفظ عطوفت و پاکی چندان کار سادهای نیست و به همین خاطر تیتی برای سالم و صالح ماندن مجبور است از جان و قدرتهای فراواقعیاش هزینه کند. او در مواجهه با بیمهریهای آدمهای اطرافاش شاید رفته رفته تواناییهای جادویی خود را از دست بدهد و دیگر نتواند لیوانها را جابهجا کند، اما در انتهای داستان، تنها اوست که لبخندی واقعی بر لب دارد و به جای تنهاتر شدن با فراغ خاطر به سراغ ساخت خانهی رویاهایش میرود و شاید در آینده پراید نقرهای هم بخرد!
مسئلهی اصلی فیلمنامه و شخصیتهای «تیتی» میل به مالکیت است؛ گریزی به زیادهخواهیهای آدمی و مزمت هوای نفس در استفاده از هر شخص یا چیزی برای رسیدن به خواستهای فردی و مادیات. ابراهیم (پارسا پیروزفر) علیرغم ظاهر موقر و شخصیت تحصیل کردهای که از او میبینیم، برای همسر سابقاش گروکشی میکند و در راستای دیکته کردن قدرتش بر او، پای حضانت دخترشان را به میان میکشد و برای فرزندی که به نظر تا چندی قبل حتی آخر هفتهها نیز او را ملاقات نمیکرده، ادای پدری نگران را درمیآورد. از سویی دیگر امیرساسان در رابطهی انگلیاش با تیتی هنگامی به این دختر توجه و علاقه نشان میدهد که تملک خود بر وی را از دست رفته مییابد و دیگر فرصتی برای بهرهوری از تیتی ندارد. امیرساسان نیز با کاغذی که در دست دارد در صدد گروکشی برمیآید و از مردی نیمه طماع و نیمه عاشق به جوانی زیادهخواه تبدیل میشود که حتی از زیر سوال بردن عفت تیتی برای تداوم سوءاستفادهاش از او ابایی ندارد. این میل به مالکیت را میتوان در کلام و رفتار دوست امیرساسان و همسرش که رَحِم تیتی را اجاره کردهاند نیز پیدا کرد. هر یک از این افراد به دیگری توجهی ندارند تا هنگامی که مایملک یا قدرت خود را در خطر ببینند.
در کنار این پرداخت کلی به خودخواهی و نکوهش پلشتیهای جاری در روابط انسانها، آیدا پناهنده و ارسلان امیری در قصهی «تیتی» نگاه مناسبی نیز به نابرابریهای جنسی و جنسیتی میان زن و مرد تحت تاثر سنت و مردسالاری دارند. طی سالهای اخیر و با اوج گرفتن جنبشهایی مانند “می تو” (من نیز همینطور) فیلمها، افراد بسیاری ادعای مبارزه برای ایجاد برابری میان زن و مرد یا رنگینپوستان و سفیدپوستان را سر دادهاند، اما دغدغه و مسئلهی اغلب آنها برابری نبوده و بیشتر به انگیزه انتقام جویی یا تسویه حساب های شخصی صورت گرفته است. ولی «تیتی» در دام چنین مشکلاتی نمیافتد و با خلق زنی باورپذیر بر بینندهاش تاثیر میگذارد و عقل و احساس او را برای توجه به نابرابریهای موجود و تلاش برای دستیابی به عدالت و مساوات به کار میگیرد.
در فیلم، زن در بهترین حالت، میتواند بچهدار شود و بزاید؛ زیرا بچه داشتن از حقوق مسلم مردان است، ولی میل جنسی یا کشش عاطفی تیتی نشان هرزگی او به شمار می رود. مفهوم منزجر کننده و مشوش مستتر در ضمیر فیلم، ریشه در تحقیر زن و زنانگی او در جهان امروز و جوامع بشری از جمله جامعهی ما دارد و حتی عاقله مردهایی همانند ابراهیم –چون وضعیتشان در خطر نیست- در بهترین حالت در مقابل این ظلم سکوت کردهاند یا واکنشی کوتاه و عصبی از خود بروز میدهند. «تیتی» موفق میشود جهانی ملموس بسازد –که اصلا کار سادهای نیست- و با نمایش بخشی از مشکلات زنان در لوای قصه، وجدان تماشاگر را بیدار و او را به گفتمان نظری، خیالی یا حقوقی پیرامون نابرابریها دعوت کند و این دستآورد بزرگی برای سینمای همواره در افراط یا تفریط ایران است.
اغلب فیلمسازان ایرانی که در ژانر ملودرام کار می کنند، برای جلب نظر عموم فیلمبینها، سطح برخورد با موضوعات جدی اجتماعی و فرهنگی را تا حد فیلمهای چیک فلیک پایین میآورند یا دست به سیاهنمایی میزنند؛ گویی هرچه قصهی تاریکتر و گریهآورتری روایت کنند که در آن تمام مشکلات و معاصی دنیا بر سر شخصیت اصلی زنِ داستان آوار شود، فیلم بهتری ساختهاند! از «نرگس» و «روسری آبی» رخشان بنی اعتماد بگیریم تا «سارا» و «لیلا»ی داریوش مهرجویی و حتی «رگ خواب» حمید نعمت الله، شخصیتهای محوری زن، دغدغهی انجام کار مفید شخصی یا اجتماعی را ندارند که با آن وجودشان را تعالی بخشند؛ به عبارت دیگر فعلیت، مسئلهی زنان این فیلم ها نیست و علیرغم رعایت اصول این ژانر، فراتر از محدودهی تحریک احساسات رقیق بیننده نمیروند و تصویری از یک زن محکم و همدلی برانگیز، ولی تحت فشار و عاشقپیشه ارائه نمی دهند. اما «تیتی» آیدا پناهنده خوشبختانه از این جریان جدا میشود و به واسطهی بار فراواقعی داستان، ریزه کاریهای شخصیتپردازی و حتی در چند مورد توجه خوب به وجههای بصری، شخصیت قابل تأملی خلق میکند و در حسانگیزی از اغلب فیلمهای متوسط اینچنینی فراتر میرود. از دیگر ویژگیهای مثبت یک فیلم ملودرام خوب میتوان به بازتعریف اخلاقیات در خلال داستان و بررسی نقش خانواده و محیط بر زندگی افراد اشاره کرد که این موارد نیز در «تیتی» به خوبی رعایت شدهاند.
دیگر امتیاز «تیتی»، فرار عامدانه از سانتیمانتالیسم و پرهیز از قرار دادن شخصیتهایش در موقعیتهایی است که تناسبی با منش و وجود آنها ندارد. اگر تیتی برای نجات جان ابراهیم به دریا میزند یا ابراهیم تلاشی بیش از اندازه برای بازپس گیری کاغذهایش –در مقایسه با ارزش احتمالی آنها- انجام میدهد، این کنشها و واکنشهای مُجدانه با جهان فیلم و خصوصیات هویتی شخصیتها تناسب دارند. «تیتی» به درستی مرز مشخصی بین «عشق» تیتی به ابراهیم و «مهربانی» ابراهیم نسبت به او ایجاد میکند و به فراخور نوع نگاه هر کدام از آنها به زندگی با رفتارها و دیالوگهایی صریح، کنایی و بعضاً استعاری مواجه هستیم که بر عمق شخصیتها و باورپذیریشان میافزاید. مثلا صحنهی معرفی امیرساسان به مخاطب و ابراهیم دربردارنده تمام خصیصههای ظاهری و رفتاری اوست. در آن عروسی جوانی دائمالخمر، سطحی و غیرقابل اعتمادی را میبینیم که فضای دلنشین و شاد مراسم را روبه تلخی میبرد و در ادامهی داستان نیز چنین عملکردی دارد. همچنین درهمآمیزی دو ساحت عینی و ذهنی «تیتی» نیز بسیار جذاب و هماهنگ با اتمسفر و داستان فیلم است. فیلم، هرگز با قطعیت از تاثیرگذاری جادو و اتفاقات فراواقعی بر احوال شخصیتها حرف نمیزند، اما منکر ارتباط تیتی با عالم ماورا نیز نمیشود و همین بار فانتزی فیلم، دنبال کردن قصه را لذتبخشتر کرده است.
الناز شاکردوست در نیمه دوم دهه 1390 و با فیلم «خفهگی» مسیر بازیگری خود را تغییر داد و به جز«مطرب» بیشتر سعی کرد در فیلمهایی جدی و حتی نقشهایی دشوار حضور پیدا کند. او در «تیتی» بهترین بازی خود را ارائه میدهد. شاکردوست موفق میشود با حرکات بدن و میمیک صورتاش ابعاد پیچیدهتری به احساسات و افکار تیتی ببخشد و خیلی دلچسب دقایق عاشقپیشگی، سرخوردگی و اضطراب این زن تنها و تا حدودی روانرنجور، اما مهربان را تصویرگری کرده است. اگرچه بازی پارسا پیروزفر و هوتن شکیبا به اندازهی شاکردوست چشمگیر نیست، اما یکدستی خوبی در بازیهای آنها احساس میشود. شکیبا موفق میشود نمایش درستی از غلیان درونی احساسات متضاد انسانی و برونریزیهای یک مرد عیاش داشته باشد.
«تیتی» بهترین و کاملترین فیلم آیدا پناهنده تا به امروز است. در دو فیلم قبلی او، یعنی «اسرافیل» و «ناهید» نیز شاهد فیلمنامههایی با شخصیت محوری زن بودیم، اما هیچکدام از آنها به اندازهی تیتی همدلیبرانگیز و چند وجهی نبودند. «تیتی» فیلمیست که دغدغهای درست و انسانی دارد و نقطهگذاریهای صحیح فیلمنامه و روایت بدون دستانداز قصه سبب میشود که رفته رفته به شخصیتها نزدیک شویم و دنیای «تیتی» را لمس میکنیم. در کنار خلق شخصیتهایی جذاب در داستان، نمایش شخصیتها در نماهایی دور و خلوت، چند قاب جذاب از طبیعت و موسیقی مناسب فیلم نیز سبب شدهاند با یکی از ملودرامهای خوب چند سال اخیر سینمای ایران از لحاظ بصری و شنیداری هم مواجه باشیم؛ اگرچه برخی قابها و نماهای فیلم خصوصاً در سکانس شروع آن نادرست به نظر میرسند.