سینما- مقاله یا فیلم- مقاله (essay film) اصطلاحی است پروبلماتیک و سوءتفاهم برانگیز که تعریف آن حتی در محافل آکادمیک غرب نیز با دشواریهایی همراه است و مشخصات دقیقی نمیتوان برای آن ذکر کرد و باوجود بحثهای تئوریک فراوانی که پیرامون آن راه افتاده و کتابها و مقالات بسیاری درباره آن نوشته و منتشر شده و نمایندگان برجسته و شناختهشدهای که در میان سینماگران جهان دارد از جمله ژیگا ورتوف، کریس مارکر، هارون فاروکی، آنیس واردا، جوناس مکاس، شانتال آکرمن و ژان لوک گدار، همچنان اصطلاحی مبهم و مشکلساز است و دراینباره که چه فیلمهایی را باید زیر کتگوری سینما -مقاله طبقهبندی کرد و سینما-مقاله چه تفاوتی با فرمهای دیگر مستند مثل مستند اکسپریمنتال دارد، بین نظریهپردازها اختلافات جدی وجود دارد. بهطورکلی، سینما-مقاله، به ژانر و شاخهای از سینمای مستند اطلاق میشود که بسیار شخصی، روشنفکرانه، خودبازتابانه (self-reflexive) و آوانگارد است و به همین دلیل، ذاتی هایبرید (دوگانه) دارد که مرزهای مستند و غیرمستند را نادیده میگیرد و در جایی بین فیکشن و نانفیکشن قرار میگیرد. و باز به همین دلیل است که آدورنو آن را فرمی مرتد (heresy) میداند. شاید با دنبال کردن ردِ مقاله در تاریخ سینما و تئوری فیلم و مطالعه متنها و فیلمهای موجود بتوان به تعریف دقیق و قابل اتکایی از مفهوم سینما مقاله به عنوان یک فرم سینمایی مشخص رسید. طبق تعریف جیانتی، سینما مقاله، نه واقعی است نه داستانی (فیکشن) بلکه پژوهشی شخصی است که هم شور و شوق و هم اندیشه مؤلف(فیلمساز) را در برمیگیرد. به عقیده نورا آلتر، سینما- مقاله، یک ژانر نیست چرا که از محدودههای اجتماعی، فرمال و کانسپچوال فراتر میرود و مرزها و قالبهای سنتی را نادیده میگیرد و از نظر ساختاری و مفهومی سنتشکن و بیشتر سلف رفلکسیو (خودبازتابانه) است. لورا راسکارولی نیز در مقالهاش با عنوان «سینما-مقاله: مشکلات، تعریفها و تعهدات متنی» دو ویژگی مهم سینما-مقاله را بازتاباندن (reflexiveness) و سوبژکتیویته (subjectivity) میداند. به اعتقاد راسکارولی، سینما مقاله، واکنش شخصی و انتقادی یک سینماگر نسبت به یک مسئله یا پارهای از مسائل است.
در بخش جدیدی که با عنوان سینما-مقاله در سینما-چشم راه انداختهایم، قصد داریم با انتشار مقالهها و گفتگوهایی به این شکل و شیوهی فیلمسازی مستند در ایران و جهان بپردازیم.