هنگامی که به موسیقی در همراهیاش با گرایشهای “نوآر” میاندیشیم، بسیاری اوقات حواسمان ناخودآگاه به حالوهوای “جاز” کشیده میشود به ویژه آن نوعی از جاز که با صفت “کول” شناخته شده است. ما که در این سلسله نوشتهها شعر سیاه سینِما (نوآر) را در وهلۀ نخست با “مود” تعریف کردیم، بیشک واقفایم که هیچ چیز بهتر از موسیقی بیانگر “مود” نیست (چیزی که به زبان در نمیآید) و گویی هیچ موسیقیای نیز بهتر از جاز نمیتواند بیانگر دنیای شبزده و زخمی ِکسانی باشد که به پایان رؤیا رسیدهاند و دیگر مهلتی برایشان نمانده است.
چرا زبان “کول جاز” (cool jazz) در برخی از فیلمها وظیفۀ رساندن حس تلخ ِسرنوشتی شوم، تقدیرگرایی، سقوط، و تباه شدن را عهدهدار شده است؟ “نوآر” در رمانتیسیسم و اکسپرسیونیسم ریشه دارد و در فضای آنها میبالد و این دو گرایش هنری هر دو سویههای تاریک و مرگاندیشانه دارند. موسیقی جاز هم میتواند به شکلی خام و بیواسطه، تلخی و تیرگی را بیرون بریزد؛ درد را از اعماق وجود بیرون کشد و بدون تذهیب و آرایش جلوی ما بگذارد. گویی آهنگساز و نوازنده به شما میگوید، “بنگر، این خون من است؛ نفس آخرم، آن را بشـنو؛ و شاهد باش که دیگر مجال من سرآمده، من رفتنیام.”
***
موسیقی جاز بسیار گسترده است و انواع بسیار دارد مثل “بی باب”، “بلوز”، “بیگ بند”، “هارد باب”، “سوینگ”، “باسا نوا” و جاز لاتین، “سوینگ”، “اسید جاز” و بسیاری سبکهای مخلوط دیگر. آنچه در ارتباط با حالوهوای “نوار” و تصویرپردازی سینمایی برای ما مطرح است جاز “کول” و جاز “هات” است که اصطلاحاتی نه چندان دقیق اما رایج و بیانگرند. کول را میتوان برای مودهای خاکستری و فاتالیستی ِمعطوف به انزوا و مرگ به کار گرفت و “هات” را برای تنشهای تبدار و درگیریهای شدید شهوانی یا حالات دیزونانت سرگشتگی، التهاب، خلجان و پرپر زدن. (خواهیم دید که در نئونوآر آمریکایی و”جیالو”ی ایتالیایی همین “هات جاز” در تلفیق با باسانوا و موسیقی دیزونانت الکترونیک بیانگر این حالات التهاب و ترس میشوند).
جاز کول با نام دو آلبوم موسیقی پیوند خورده که دورانساز بودند و انقلابی را در موسیقی جاز سبب شدند: تولد کول (۱۹۵۷-Birth of Cool) و همچون آبی(غم) (۱۹۵۹- Kind of Blue). در تدراک این دو آلبوم، سه نابغۀ موسیقی قرن بیستم، مایلز دیویس، بیل اوانز، و جان کولترین دست داشتند. مایلز دیویس بعدها برای نوآر فرانسوی ِمعروف آسانسوری به سوی قتلگاه (۱۹۶۱) ساختۀ لوئی مال موسیقی متن نوشت.
***
همینجا باید از شکلگیری یک سوءتفاهم جلوگیری کنیم: در دوران کلاسیک نوآر (دو دهۀ ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ در ایالات متحده) اکثر فیلمهایی که حاوی تمهای تیرۀ نوآری بودند از موسیقی جاز استفاده نمیکردند؛ آنها عمدتاً از موسیقی ارکسترال و دراماتیک برای متن بهره میبردند. اگر برخی از آثار کلاسیک نوآر را نام ببریم و به آثار آهنگسازان بزرگی نگاه کنیم که برای این آثار موسیقی نوشتهاند، نظیر میکلوش روژا (غرامت مضاعف، وزارت ترس، جنگل آسفالت، تعطیلی ازدسترفته)، دیمیتری تیومکین (چهرۀ پشت ماسک، شب طولانی،D.O.A.)، برونسیلاو کیپر (عمل خشونتبار، بیگانه)، جورج اَنت هیل (در مکانی خلوت)، روی وب (خروج از گذشته، سفر به اعماق ترس، جنایت ـ عزیز دل، گربهایها)، فرانک دو وال (بوسۀ مرگبار/ مرا ببوس همچون مرگ)، المر برنشتاین (مرد بازوطلایی)، برنارد هرمن (بر زمینهای از خطر، سرگیجه)، مکس استاینر (میلدرد پیرس، گرمای سفید)، جورج باسمن (پستچی همیشه دو بار زنگ میزند)، دیوید راسکین ( لورا، نیروی شر) هنری من سینی (ضربۀ شیطان) . . . اینها و دهها “نوآر” کلاسیک دیگر فاقد موسیقی جاز هستند. استثناهایی هم البته وجود دارد: برای نمونه، موسیقی دیوید راسکین برای نوآر کلاسیک بیگ کامبو از “هات جاز” استفاده میکند که رنگآمیزی خشن و تندی دارد. در فیلم زن خیالی (فانتوم لیدی، بر اساس رمان زیبای کورنل وولریج) در سکاس معروف نایت کلاب که بسیاری از منتقدان مونتاژ سریع و زاویههای غیرمتعارف دوربیناش را بارها تحیل کردهاند، موسیقی تند جاز (هات) برای بیان مضمون اغوای جنسی و فریب به کار گرفته شده است. آهنگساز سیاهپوست جان لوئیس برای فیلم فردایی که نخواهد آمد (ساختۀ رابرت وایز) موسیقی جاز غمگنانهای نوشته است.
پس اگر فیلمهای کلاسیک نوآر آمریکایی به ندرت از جاز استفاده بردند، چرا ما امروزه بدون درنگ مودهای تاریک ِ نوآری را با این نوع موسیقی پیوند میدهیم و این خویشاوندی را بسیار طبیعی تلقی میکنیم؟ پاسخ در دو کلام: نوآر فرانسـوی و نئونوآر آمریکایی.
فرانسویها بودند که نخستین بار “رمان نوآر” و “فیلم نوآر” را کشف کردند و چنین نام گذاشتند. آنها بودند که رمان دوپولی (پالپ فیکشن)های دیوید گودیس و کورنل وولریچ را به سطح داستایوفسکی و کافکا برکشیدند و ساختههای سینمایی ارزان کسانی چون سام فولر، آنتونی مان، جوزف اچ لوئیس، رودلف ماته، ژاک تورنیه، مایکل کورتیز، ادگار جی اولمر،رائول والش و دان سیگل را در حد شاهکارهای هنری درجه اول بالا بردند و دربارهشان کتابها نوشتند. و سپس نسل سینیاسهای جوان فرانسوی خود به فیلمسازی روی آورد تا این تأثیرپذیریها را خلاقیتهای تازه ببخشند. و همین فرانسویها بودند که از همان اوائل قرن بیستم برای موسیقی ، آواز، و رقص سیاهان آمریکا ارزشی یگانه قائل شده، مهماندار هنرمندان سیاهپوستی شدند که در خانۀ بومی خود آمریکا قدرشان را به جا نمیآوردند.سینیاستهای تازهنفس فرانسوی از اواخر سالهای ۱۹۵۰، درست همزمان با پایان عصر کلاسیک نوآر آمریکایی، شروع به ساختن “نوار”های شاعرانۀ خود کردند و موسیقی جاز در این ساختهها جای برجستهای داشت. موسیقی ِمارتیال سولال برای از نفس افتاده (ساختۀ ژان لوک گدار) و سه اتاق در منهتن (ساختۀ مارسل کارنه بر اساس اثری از ژرژ سیمنون)؛ موسیقی مایلز دیویس برای آسانسوری به سوی قتلگاه (ساختۀ لوئی مال)؛ و موسیقی اریک دومارسان برای دایرۀ سرخ (ساختۀ ژان پیر ملویل) نمونههایی مهماند.
در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی فیلمهای جنایی فرانسویی، که همزمان در ایران نیز دوبله شده و به نمایش در میآمدند، به خاطر حضور بازیگران محبوبی چون آلن دلون، لینو ونتورا، ژآن پل بلموندو، موریس رونه، ایو مونتان، و ژان گابن بسیار پرفروش بودند: اگر با دقت به کارهای زیبای کارگردانانی نظر میدوختیم چون ژول داسن، روبر انریکو، رنه کلمان، هانری ورنوی، ژولین دو ویویه، پیر لاگرانژ، ژان هرمن، خوزه جوانی، برتران تاورنیه، فرانسوا تروفو، ژرژ لوتنر، ژاک دوره، پیر گرانیه دوفر، آلن ژسوا، متوجه میشدیم که آنچه از “نوار” در این سینِما باقی مانده بود، همان رمانتیسیسم و فاتالیسم (تقدیرگرایی) بود که سرنوشت ضدقهرمانهای این فیلمها را به پایان تلخ خود هدایت میکرد.
به خاطر همین رمانتیسیسم، موسیقی فیلم نیز به جهتی دیگر رفت و با تلفیق عناصری از جاز و موسیقی الکترونیک و ملودی های زیبا، خصلت شعرگونۀ این فیلمها را تشدید میکرد. سرشناسترین آهنگسازان این دوره از سینمای فرانسه عبارت بودند از ژرژ دلرو، فیلیپ سارد، فرانسوا دو روبه، و ژان میشل ژار.
بد نیست همینجا اشاره کنم که شعر سیاه سینِما در کشور ایتالیا، در همان دو دهه، به کلی مسیری دیگر پیمود. در حالی که فرانسویها لیریسیسم و رمانتیسیسم نوآر را اخذ کردند، سینمای شوم و نوآری ایتالیایی، شعرگونگی خود را در استحالهای عجیب به شکل درامهای روانکاوانه و پارانویایی معطوف به سکس و سادومازوخیسم و خشونت بروز داد که همان ژانر “جیالو” است و با نام فیلمسازان ِ صاحبسبکی شناخته میشود چون ماریو باوا، جسی فرانکو، لوچیو فولچی، سرجیو مارتینو، و داریو آرجنتو. بسیاری از این فیلمها نیز در ایران همان سالها به نمایش در میآمد و کسانی که آنها را دیده باشند، میدانند که تأثیر موسیقی متن این سینما در تاریکیهای ناخودآگاه ضمیر همواره باقی میماند. تلفیقی از جاز “باسانوا” و “لاونج”، زخمههای دیزونانت سازهای الکترونیک، با پسزمینهای از آوای مویهوار و اثیری ِ یک زن که گویی از فراسوی گور میآید: در کار استادانی چون برونو نیکولایی، ریز اورتولانی، پیهرو پیچیونی، انیو موریکونه، جیانی فرریو ، و پیه رو ئولیمانی. برخی از کارهای جیالوی برونو نیکولایی در من احساسی ملانکولیک و بغضآلود را زنده میکند که گویی میخواهد این را برساند که: عشق را فقط در لحظهای میتوانی دریابی که پذیرای مردن باشی!
در دهۀ ۱۹۷۰ آهنگسازانی چون لالو شیفرین (که تم یک دقیقهای “بالاتر از خطر”اش شهرت جهانی دارد)، هربی هنکاک، و کوئینسی جونز، که هر سه ریشه در جاز داشتند، برای فیلمهای بدبینانهای که جرم و جنایت در شهرهای بزرگ موضوعشان بود نوع خاصی از موسیقی ابداع کردند که نزدیک به “هات جاز” بود و با استفاده از سبکهای باسانوا، موسیقی ِ جیالوی ایتالیایی، گیتار برقی، پرکاشن و طبل با ریتم تند حالتی از التهاب و هیجان و تعلیق را به ببیندۀ فیلم منتقل کنند. تنها چیزی که از نوآر کلاسیک در این فیلمها مانده بود فضای تهدیدآمیز شهر بزرگ آمریکایی بود و همین.
اما نوآر هرگز ناپدید نشد. “نئونوآر” آمریکایی از نیمههای دهۀ ۱۹۷۰ آغاز میشود که جستهگریخته تا امروز ادامه دارد، با آثاری چون چاینا تاون (رومن پولانسکی/ رابرت تاون – ۱۹۷۴)، راننده تاکسی (مارتین سکورسیزی / پل شریدر ـ۱۹۷۶)، بدرود، عشق من (دیک ریچاردز براساس رمان ریموند چاندلر – ۱۹۷۵)، خداحافظی طولانی (رابرت آلتمن براساس رمان ریموند چاندلر- ۱۹۷۳)، حرارت تن (لارنس کازدان – ۱۹۸۱)، و نئونوآرهای بیشمار دیگر در دهههای بعد. جاز در موسیقی متن این آثار جای برجستهای دارد تا فضای وهمآلود و تبکرده و تیرۀ نوآرهای کلاسیک را زنده کند.
آهنگساز برجستهای چون برنارد هرمن که در کارهای کلاسیکاش برای اورسون ولز، هیچکاک، دپالما، و دیگران تحت تأثیر واگنر است و اوج و فرودِ مارپیچ و دایرهوارِ التهاب و آرامش را در لایههای پیچیده و مکرر و بدون فرجام نهایی، مثل خیزشهای پایانناپذیر امواج بزرگ اقیانوس، پرداخت کرده، برای نخستین بار در فیلم راننده تاکسی از موسیقی جاز مدد میگیرد تا خیابانهای شبزدۀ شهر نیویورک، بیگانگی و تنهایی عمیق کاراکتر تراویس بیکل (رابرت دنیرو) و درماندگی و نیاز او به عشق را نشان دهد. اما نالههای حزین ساکسفونِ آلتو (در کنار ترومپت و ترومبون) در ملودی معروف جاز راننده تاکسی، تنها بخش کوچکی از موسیقی ارکسترال سراسری برنارد هرمن برای این فیلم است (آخرین اثر او پیش از مرگ و یکی از شاهکارهای تاریخ موسیقی سینما).
در پایان نمونههایی میآورم از حضور جاز در نوآر کلاسیک، و نئونوآرهای فرانسوی و آمریکایی:
جان لویس برای فردایی که نخواهد آمد
https://www.youtube.com/watch?v=Kctly_hsz0Y
دیوید راسکین برای بیگ کامبو
https://www.youtube.com/watch?v=pXuC1_HycKY
اجرای نوآری جدیدی از کار کلاسیک المر برنشتین برای مرد بازوطلایی
http://www.nilgoon.org/flash/nilgoon_vertigo_052.html
مایلز دیویس برای نوآر فرانسوی آسانسوری به سوی قتلگاه
https://www.youtube.com/watch?v=8uLPPd7qsdA&list=PLF86FB8A2E0C1C59E
مارسیال سولال برای نوآر موج نوی فرانسه از نفس افتاده
https://www.youtube.com/watch?v=wXJ8-RT4kOU
دیوید شایر برای بدرود، عشق من
https://www.youtube.com/watch?v=VKmq9BivBL4
جان ویلیامز برای خداحافظی طولانی
https://www.youtube.com/watch?v=dG0ykzh47q8
جان باری برای حرارت تن (جان باری خالق تم معروف جیمز باند است):
https://www.youtube.com/watch?v=Hfc-hISbmBY
قطعۀ معروف هارلم نوکتورن که از آن در سریال تلویزیونی مایک هامر استفاده شد:
https://www.youtube.com/watch?v=QDWtESy4fOs
کار معروف هنری مَنسـینی برای سریال تلویزیونی پیتر گان (که همزمان در ایران نیز نمایش داده میشد):
https://www.youtube.com/watch?v=nz3WMFEC9Gs
هنری منسـینی برای تجربه در وحشت. این فیلم و موسیقی آن بر کارهای دیوید لینچ و آنجلو بادالامنتی (از جمله در توئین پیکز) تأثیرگذار بوده:
https://www.youtube.com/watch?v=6UJ0SSHlarc
برنارد هرمن برای نئونوآر راننده تاکسی
https://www.youtube.com/watch?v=Bx4aK-YsPeU
https://www.youtube.com/watch?v=520ryOTnyec
جوزف ویتارلی برای نئونوآر آخرین فریب
https://www.youtube.com/watch?v=6wDVvQc80xE
آنجلو بالادامنتی برای تویین پیکز: با من گام بزن آتش (یادآور ترومپت مایلز دیویس)
https://www.youtube.com/watch?v=3hOERnIuvbg
فرانسوآ دو روبه ـ برای نئونوآر فرانسوی سامورایی
https://www.youtube.com/watch?v=cK_jsTT4IL0
https://www.youtube.com/watch?v=wcAXesR6QyI
اریک دو مارسان برای نئونوآر فرانسوی دایرۀ سرخ
https://www.youtube.com/watch?v=8zR7S-NPzNQ
https://www.youtube.com/watch?v=nCUN7lqbSps
فیلیپ سارد برای مرگ یک فاسد
https://www.youtube.com/watch?v=lOAA39flEME
http://www.dailymotion.com/video/x7ohi3_mort-d-un-pourri_webcam
ژان میشل ژار برای انبارهای سوخته (الکترونیک رومانتیک ـ در ایران این قطعه محبوب بود)
https://www.youtube.com/watch?v=lRs4smphvaQ
انیو موریکونه برای دستۀ سیسیلیها
https://www.youtube.com/watch?v=GwmdscZNTQU&index=27&list=RDKP0iF2f_Ym0
لالو شیفرین برای نئونوآر بولیت
https://www.youtube.com/watch?v=9irLCl3dFLo&list=RDnkqF0EED6AA&index=27
لالو شیفرین برای هری کثیف (در ایران: شکار در شهر)
https://www.youtube.com/watch?v=nkqF0EED6AA
لالو شیفریی برای زمانی که دزد بودم
https://www.youtube.com/watch?v=319wmPutH8Y
https://www.youtube.com/watch?v=PKV2mzDUvsI
لالو شیفرین برای چارلی واریک
https://www.youtube.com/watch?v=sWqcayFYrs8&list=RDnkqF0EED6AA&index=6
هربی هنکاک برای Death Wish
https://www.youtube.com/watch?v=jej7_78FP6A
یک نمونه از تصنیف نئونوآر: ملوی گاردو، قلبات سیاه همچون شب
https://www.youtube.com/watch?v=xkLlEu8leIE&list=PLChiye9W_Y_CFsPiA7jwblTK5zFUAdeyX&index=2
این تصنیف بلوز (نات کینگ کول) در ابتدای نوآر کلاسیک مرا ببوس همچون مرگ (بوسۀ مرگبار) پخش میشود. اصل موسیقی متن اما جاز نیست.
https://www.youtube.com/watch?v=SXYNvP3H6UE
نمونهای از جاز کول الهامگرفته از حالوهوای نوآر
https://www.youtube.com/watch?v=X3KDQWMoeEw&list=PLChiye9W_Y_CFsPiA7jwblTK5zFUAdeyX&index=19
مجموعهای از اجرای جدید جاز از تمهای نوآرهای کلاسیک
https://www.youtube.com/watch?v=ibCAaw6YPH0&list=PLyY7alhi07kMxN4NgxuKmBiVQ5jIJiI6W