ما آنقدر خندیدیم تا گریهمان درآمد. این «ما» تنوع میان خبرنگاران و منتقدان اهل مجادله و بگومگو را میرساند، که تقریباً به اتفاق آرا «تونی اِردمَن» مارن آده را به عنوان اولین فیلم بزرگ جشنواره کن ۲۰۱۶ پذیرفتند، که بخشی از آن به دلیل دست یافتن به چیزیست که تنها فیلمهای انگشتشماری در این زمانه چند قطبی از پس انجام آن بر میآیند که همانا آگاه نمودن فرد به خوی انسانیای مشترک است.
« تونی اِردمَن» کمدی اسکروبال باورنکردنیایست که تمرکزش روی رابطه پدر/دختر است. وینفرید (پیتر سیمونیشِک) مردی شصت و چند ساله است که طلاق گرفته، سابقاً معلم پیانو بوده و حالا به تنهایی در شهری کوچک در آلمان زندگی می کند. بعد از مردن سگ پیرش، هیچ چیز نمیتواند او را از دیدار با تنها دخترش، اینِس (ساندرا هولر) که سی و چند ساله است و در دفتر یک شرکت بینالمللی واقع در بخارست رومانی مشغول به کار است منع کند. وینفرید بذلهگویی خوش فکر و خستگیناپذیر است؛ اینِس در حفظ اسرار و اطلاعات فردی حرفهاییست، حتی بسیار قانونمدارتر از همکاران مرد خود، و در ضمن او باید همواره خودش را به آنان حینی که احتمالاً پای رابطه جنسی وسط میآید و او هم تمایل به پاگرفتنش دارد نیز ثابت کند. در این میان تقابل با پدر آخرین چیزیست که اینِس مایل به انجامش است، بخصوص از وقتی که رفتار آنارشیکگونه وینفرید به قصد ضربه زدن به بلندپروازیهای مادیگرایانه باشد. برای خودداری از هرگونه دعوایی در جمع، وینفرید خودش را در نقش تونی اِردمَن بازآفرینی میکند، یک مربی و مشاور، با کلاه گیسی مونتی پایتونوار، دندانهای مصنوعی بزرگ، و کمی نادان در آداب و معاشرت. تونی بر این باور است که باید به دنبال هر چیزی که بیشتر آدم را میخنداند و به وجد مییاورد بود.
اطمینان به توانایی در آفریدن جنبههای مختلف فیلم را شکل میدهد، از فیلمنامه درخشان آده که به اندازه کافی شالوده یک کمدی کلاسیک را دارد تا دو ساعت و ۴۲ دقیقه سورپرایزهای ریز و درشت را پشتیبانی کند، تا کارگردانی او، که طراحی شده تا دست بازیگران را برای ایفای نقششان، زمانیکه درست دوربین در حال ثبت تصاویرشان است، باز بگذارد (سیمونیشِک و هولر نیز به نظر به اندازه ما مبهوت همه آن چیزی هستند که کاراکترهایشان برای به سرانجام رساندنشان آن دو را به دنبال خود کشیدهاند). من به ندرت نگران لو رفتن داستان فیلم میشوم، اما ۴۵ دقیقه نهایی «تونی اِردمَن» حاوی لحظههاییست که یک فیلم را که همین حالا هم فوقالعاده است بالاتر میکشاند چیزی در حدِ (اسمش را بگذاریم، «قاعده بازی»)، و هر چه از قبل کمتر در موردش بدانید بیشتر لذت خواهید برد. بگذارید تنها به ذکر این نکته بسنده کنم که این پدر و دختر پایشان به یک اجرای کارائوکه کشیده میشود، با وضعی برهنه، یک هماغوشی پشمالو، و در نهایت، اظهار نظری از ته دل در اینباره که چگونه میتوان و باید زندگی کرد، مسألهای که تقریباً در هر فیلم دیگری میتواند به عنوان راه چارهای بیان شود، اما در اینجا به تمام معنا به وقوع میپیوندد و موجب پوشانده شدن اشکها زیر قهقههای بلند حینِ فیلم میشود.
سونی پیکچرز کلاسیک حق پخش «تونی اِردمَن» را بدست آورده و این یعنی فیلم سوم مارن آده بدون شک در فصل اسکار بر پرده سینماهای آمریکا به نمایش درخواهد آمد