جاناتان رُزنبام در وب سایت خود حدود 40 لحظهی کلیدی در تاریخ سینما را از دیدگاه خودش معرفی کرده است. با هم 10 لحظهی مهم آن را که دو لحظۀ اول آن متعلق به سینمای ایران است، مرور میکنیم:
1- کلوزآپ / عباس کیارستمی / 1990
صحنهای که مخلمباف و سبزیان سوار موتور سیکلت شدهاند.
مرد کلاهبردار در نهایت با کسی که هویت او را جعل کرده روبرو میشود و آنها به اتفاق همدیگر به دیدار خانوادهی فریبخورده میروند.
2- طلای سرخ / جعفر پناهی / 2003
قهرمان در داخل استخر خانۀ میلیونر شیرجه میزند.
پیک موتوری که همیشه بعد از تحویل پیتزا آنجا را ترک میکرد، این بار پیشنهاد را میپذیرد.
3- هوش مصنوعی / استیون اسپیلبرگ / 2001
آخرین روزهایی که رُبات قهرمان با مادرش سپری میکند.
انسانیت با یک انسانوارۀ تغییر شکل یافته که در یک روز دلپذیر با مادر شبیهسازیشدهاش سپری میکند و بعد با او به رختخواب میرود به پایان خود میرسد.
4– همسران جاهل / اریک فون اشتروهایم / 1922
اپیزودی با افسر بیدست.
اشتروهایم از کمدی به حرمان از مرگ، حرکت میکند، زمانی که او یک شخصیت فرعی را به یاد میآورد.
5- استاکر / آندری تارکوفسکی / 1979
معجزه در آخرین نما.
بعد از تمام امیدهای از دست رفته، لحظۀ شهود تجلی مییابد.
6- تانگوی شیطان / بلا تار /1994
دکتر مست میشود.
در یک پلان سکانس برجسته، که عملاً هیچ اتفاقی نمیافتد، ما شاهد اثر مشروب هستیم و این که این مشروب چه کار میتواند بکند.
7- مرد پلنگ نما / ژاک تورنر / 1943
ترزا شبانه در خانهای واقع در یک شهر مرزی مکزیکی قدم میزند.
این صحنه یکی از ترسناکترین صحنهها در آثار وال لیوتن است.
8- به پیانسیت شلیک کنید / فرانسوا تروفو / 1960
مرگ ناگهانی مادر گنگستر.
تروفو ثابت میکند که شما میتوانید هر کاری در فیلم انجام دهید.
9- خداحافظ، اژدهای مقیم / تسای مینگ – لیانگ / 2003
صحنهی از یک آمفی تئاتر خالی در اواخر فیلم.
استاد مینیمالیست نشان میدهد که چه کاری با یک آمفی تئاتر خالی میشود انجام داد.
10- ردپای گربه / ویلیام ولمن / 1955
رابرت میچم برای اینکه زنده بماند، صفحهای از یک کتاب شعر را میسوزاند؛ عنوان شعر این است: “از این میترسم که متوقف شوم.”
تنها فیلم هنری جان وین در مقام تهیهکننده که ناگهان به سوی ادبیات تغییر مسیر میدهد.