زنده باد رحمت

نگاهی به «خروج» حاتمی کیا

ابراهیم حاتمی کیا، فیلمسازی سیاسی با گرایش انتقادی است و کشمکش فرد و سیستم، از تم های مورد علاقه اوست که تم اصلی فیلم «خروج» هست و در فیلم های دیگر او از جمله «آژانس شیشه ای»، «ارغوان» و «بادیگارد» نیز دیده می شود. دغدغه حاتمی کیا به عنوان فیلمسازی مدافع انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، در «خروج»، عدالت اجتماعی است که به باور فیلمساز از طرف نظام نادیده گرفته شده و در نتیجه مردم زحمتکش هوادار نظام را نیز در مقابل آن قرار داده است. مسئله فیلم بسیار معاصر و امروزی است. اینکه چطور می شود افرادی که وفادار به نظام و انقلاب اند، به تدریج و به خاطر بی توجهی نظام به خواست های برحق آنها از مسیر انقلاب خارج می شوند و رویاروی نظام قرار می گیرند.

رحمت و کشاورزان درون فیلم، نماینده نسلی اند که برای انقلاب و نظام مبارزه کرده اند، آنها همانند حاج کاظم «آژانس شیشه ای»، رزمنده جبهه های جنگ بوده اند، در جنگ، شیمیایی و زخمی شده اند، پسر یا شوهرشان را در جنگ از دست داده اند و به همین دلیل انتظارشان این است که نظامی که برای آن جنگیده اند، به مطالبات آنها بی اعتنا نباشد. اما فرماندار منطقه، آنها را اغتشاشگر می خواند که با کارشان، امنیت کشور را به خطر انداخته اند و یا از زبان مشاور رئیس جمهور می شنویم که کشاورزان معترض را تهدید کرده و به آنها می گوید «هرکس مقابل نظام بایستد نظام هم مقابل او می ایستد». از دید نماینده رئیس جمهور، کار رحمت و کشاورزان، مطالبه گری نیست بلکه «گردن کشی» و «خروج از نظام» است و خروج از نظام نیز هزینه دارد. در نتیجه او از آنها می خواهد که توبه کنند. زمانی که کشاورزان معترض از جاده اصلی به جاده فرعی می روند، حاتمی کیا، این خروج را به شکل نمادینی نشان می دهد.

فیلم با نمایی هلی شات و چشمگیر از دشتی وسیع در شب شروع می شود؛ از مزرعه پنبه ای که صاحب آن رحمت، کشاورزی است که مورد ظلم واقع شده است. ندانم کاری مسئولان آب و فاضلاب، باعث شده که آب های شور سد «تلخ آب» به زمین های کشاورزی اهالی روستای «عدل آباد» بریزد (حتی نام ها نیز نمادین اند) و مزرعه پنبه آنها را نابود کند. رحمت برای دادخواهی تصمیم می گیرد که با تراکتور به تهران و نزد رئیس جمهور برود و کشاورزان دیگر نیز با او همراه می شوند اما حرکت اعتراضی آنها در جاده به یک خبر رسانه ای تبدیل شده و مورد توجه رسانه های فارسی زبان خارج از کشور قرار گرفته و موجب نگرانی مسئولان حکومتی و نیروهای امنیتی می شود.

پیرنگ اصلی فیلم بسیار نحیف است و برخی از خرده روایت ها و اتفاق هایی که در راه می افتد، ارتباطی با پیرنگ اصلی ندارند ازجمله سکانسی که کشاورزان، مزرعه کشاورزی را که تراکتورش در راه خراب شده شخم می زنند. «خروج»، فیلم ژانر نیست هرچند عناصری از ژانرهای وسترن، دهقانی و جاده ای را در خود دارد. نشانه هایی از فیلم های جاده ای مثل «داستان استریت» دیوید لینچ و «شوگرلند اکسپرس» اسپیلبرگ و وسترن «نابخشوده» کلینت ایستوود، شورش دهقانی «زنده باد زاپاتا»ی الیا کازان و «خوشه های خشم» جان فورد در فیلم وجود دارد اما «خروج» بیش از همه یادآور ژانر فیلم های رئالیسم سوسیالیستی و فیلم های ملی میهنی اتحاد جماهیر شوروی سابق است. در این ژانر، فرد اهمیتی ندارد، قهرمان، فرد نیست بلکه جمع و توده است و فرد باید قربانی شود یا نادیده گرفته شود. اگرچه حاتمی کیا، کاملا در محدوده این ژانر عمل نمی کند اما حرکت کلی فیلم او در این جهت است. با این تفاوت که مثلا در «زمین» ساخته داوژنکو، ورود یک تراکتور به روستای توسعه نیافته، باعث ایجاد تنشی دراماتیک بین دهقانان و قزاق ها می شد اما در «خروج» برخلاف «زمین»، عصیان کشاورزان، به مبارزه طبقاتی دهقانان علیه طبقات حاکم تبدیل نمی شود. حاتمی کیا موفق نمی شود شورش و عصیان فردی را به حرکتی جمعی و توده ای تبدیل کند. ضمن اینکه فیلم هایی مثل «زمین»، دارای یک شاعرانگی و غنای بصری نیرومندی بودند که فیلم «خروج» جز در سکانس آغازین، از آن بی بهره است.

رحمت به عنوان قهرمان و شخصیت محوری فیلم، آدم موجهی است و انگیزه محکمی برای به پا خاستن و حرکت علیه ظلم دارد. چهره دهقانی، رنج کشیده و کاریزماتیک او، همدلی تماشاگر را برمی انگیزد. او همانند شمایل های فیلم های وسترن، تنها، مغرور و خاموش است و فرامرز قریبیان نیز به بهترین شکلی او را تصویر کرده است. کله شقی و سماجت او و تصمیمش برای سفر به تهران با تراکتور، یادآور «داستان استریت» دیوید لینچ است. اما متاسفانه حاتمی کیا به جای تمرکز روی این شخصیت و قرار دادن او در مرکز درام روستایی اش، با درگیر شدن در ماجراها و شیرین کاری های آدم های فرعی داستان، سقوط فیلمش را رقم زده است.

اگر حاتمی کیا، به جای راه انداختن کارناوال کشاورزان در جاده و ساختن صحنه هایی شلوغ، شلخته و آشفته، وسواس بیشتری در پرداخت سینمایی فیلمش به خرج می داد، می توانست یکی از بهترین فیلم های حماسی و دهقانی سینمای ایران را بسازد.

دیدگاه شما

لطفا دیدگاه خود را وارد نمایید
نام خود را وارد کنید

thirteen − 9 =