ترجمۀ شیوا اخوان راد
مارکو بلوکیو، فیلمسازی سیاسی و چپ گرا و از نسل استادانی چون پیر پائولو پازولینی، فرانچسکو رزی، الیو پتری و جولیانو مونتالدو است. از نخستین فیلمش «مشتها در جیب» (برنده جایزه بادبان نقرهای جشنواره فیلم لوکارنو در سال 1965)که طنز سیاهی درباره جامعه ایتالیای دهه شصت بود گرفته تا فیلمهای اخیرش چون «صبح بخیر، شب»، «پیروزی»و «خائن»، مارکو بلوکیو همواره ایدئولوژی و قدرت مسلط را به چالش کشیده و ارزش های مذهبی و اخلاقی در جامعه ایتالیا را نقد کرده است.او به عنوان یک فیلمساز مارکسیست و عضو سابق اتحادیه کمونیست ایتالیا تأثیر زیادی بر سینمای رادیکال ایتالیا در اواسط دهه شصت گذاشته است.با بلوکیو در فستیوال فیلم لندن، در سال 2006 و پس از نمایش فیلم «کارگردان عروسی» (Wedding Director) مصاحبه کردهام.این فیلم داستان کارگردانی است که پس از ازدواج دخترش با یک کاتولیک متعصب، دچار احساس سرخوردگی شده و خود را در دهکده ای کوچک پنهان می کند و در آنجا زمانی که شاهزاده فردیناندو گراوینا از او می خواهد از مراسم عروسی دخترش بونا، فیلمبرداری کند، عاشق و دلباخته شاهزاده خانم میشود.
*پرویز جاهد: کارگردان عروسی»، دومین فیلمتان بود که اخیرا در فستیوال فیلم لندن دیدم. همیشه در پایان فیلمهایتان رگهای از امید به چشم میخورد. به عنوان مثال در «صبح بخیر، شب» میبینیم که آلدو مورو از دست تروریستهای بریگاد سرخ (terrorists of the Red Brigades) فرار میکند و به خیابان میرود. در «کارگردان عروسی»، فیلم را با سرخوشی تمام میکنید و کارگردان در صحنه آخر با عروس فرار میکند و در پایان همه خوشحالاند. آیا خودتان آدم خوشبینی هستید؟

مارکو بلوکیو: بله، به یک معنا میشود گفت که من آدم خوشبینی هستم. خوش بینی برای یک هنرمند، منطقی به نظر میرسد. باورم این است که وقتی در مورد یک دوره تراژیک در تاریخ صحبت میکنم حق این را دارم کمی آن را تغییر بدهم. در واقع شکلی از آزادی است ایجاد تغییر مختصری در تاریخ. مسلم است که آزادی آلدو مورو در فیلم یک واقعیت تاریخی حقیقی نیست و غیرواقعی است.
متوجهم که آن صحنه، یک صحنه تخیلی و یک نوع فانتزی است و همین نشان می دهد که قصد داشتید سرنوشت او اینگونه رقم بخورد نه اینکه در نهایت توسط تشکیلات (بریگاد سرخ) کشته شود.
مارکو بلوکیو: و من این را به تصویر تراژدی واقعی اضافه کردم. ما صبح آلدو مورو را میبینیم که آزادانه دور می شود، اما بلافاصله پس از چند ثانیه شاهد تصاویر واقعی تشییع جنازه او میشویم.این شکلی از یک صحنه رویایی است، یک مدینه فاضله، یک فانتزی برای نشان دادن جهان ایدهآل اما تاریخ به سمت دیگری میرود. اما در مورد «کارگردان عروسی»، لزوماً پایان خوشی در کار نیست، این فراتر از توانایی قهرمان اصلی است که بتواند جلوی عروسی را بگیرد که در واقع برای شاهزاده خانم یک نوع خودکشی است. من علاقه ای به این مساله ندارم که دو شخصیت اصلی به زندگی خوشبخت شان ادامه میدهند یا نه چون آنها در سیسیل در دو مسیر جداگانه حرکت میکنند.
در فیلم «کارگردان عروسی»، به موضوعات مختلفی مانند اشرافیت، مذهب و سیاست پرداختهاید اما به نظر من مهمترین تم فیلم، خود سینما و جایگاه سینما در زمان ماست. سوال من این است که آیا این فیلم بازنمایی شخصیت خود شما است؟ میتوانیم آن را به عنوان یک فیلم اتوبیوگرافی در نظر بگیریم؟
مارکو بلوکیو: نه این یک فیلم اتوبیوگرافی نیست چون سه کارگردان در فیلم حضور دارند از جمله کارگردان عروسی اما تلاشی که من کردم در پیدا کردن تصاویر اصلی بود و بنابراین گفتمانی را در مورد سینما و بحران سینما و این واقعیت که ایتالیا در حال گذر از بحران تصاویر است ایجاد کردم. این فیلم پر از دیالوگ هست و از تصاویر بسیار کم ساخته شده و تصاویر جای خود را بیش از حد به کلمات میدهند، بنابراین وزن بیشتری به کلمات داده میشود تا تصاویر. تصاویر در اختیار کلمات هستند.
کارگردان دوم در فیلم خودکشی میکند. آیا این نشاندهنده سرنوشت نسل قدیمی فیلمسازان ایتالیایی در زمان ما است چون از فقدان دانش رنج می برد؟
مارکو بلوکیو: بله این درست است. من به این نگرش و اعتقادم باورم دارم. کارگردان خودکشی میکند چون میخواهد شناخته شود و میخواهد از جامعه جایزه بگیرد.
اما این جایزه را بعد از مرگش به دست میآورد.
مارکو بلوکیو: قهرمان اصلی جایزه را رد نمیکند. برای او غرور و هویت انسانیاش مهمتر از جایزه است و دیگری به محض دریافت جایزه متوجه میشود که قرار نیست زندگیاش به طرز معجزهواری تغییر کند.
سیاست همیشه برای شما مهم بوده و فیلمهای شما عمیقاً به اوضاع سیاسی جهان و ایتالیا پرداختهاند. از اوایل دهه 1960 که تازه کار فیلمسازی تان را شروع کرده بودید تا به امروز، جهان به شکل مهیبی تغییر کرده است. نگاه شما به چهره جدید جهان چیست؟
مارکو بلوکیو: در ایتالیا سیاست بسیار میانمایه و افسردهکننده است. وضعیت امروز اصلا شبیه دهه 60 نیست که همه فکر می کردیم می توانیم جامعه را از طریق سیاستی که دیگر وجود ندارد تغییر دهیم. لزوماً منظور این نیست که ایتالیا را به جمهوری سوسیالیستی تبدیل کنیم بلکه بتوانیم موارد زیادی را به طور بنیادی تغییر دهیم. زیرا در ایتالیا مانند بقیه سیاست های اروپایی، سیاست در حال حاضر بیشتر مبتنی بر اداره یک حکومت دولتی است و بنابراین تفاوت زیادی بین چپ و راست وجود ندارد.
وقتی به حرفه خود در چند سال گذشته نگاه میکنید چه احساسی دارید؟ اصلا از کاری که در سینما انجام دادهاید راضی هستید؟
مارکو بلوکیو:از چند فیلم خوبی که ساختهام راضیام اما باید دائم در حال تحقیق و جست وجو باشیم و به کار کردن و ساختن ادامه دهیم. راضی بودن یک نگرش کلی است که میتواند بسیار منفی باشد یا اینکه باعث اشتیاق شما به کار و زندگی تان شود.این نگرش من است.

به عنوان یک کارگردان چپ نظرتان در مورد مارکسیسم و چپ بودن در زمان ما چیست؟
مارکو بلوکیو: من هنوز چپ هستم، اما سوسیالیسم و چپ گرایی باید دوباره از نو خلق شود. کار دشواری است. اساساً ارزشهای قدیمی دیگرمعتبر نیستند. ما باید مفاهیم جدیدی پیدا کنیم.
نظر شما در مورد سینمای جدید ایتالیا چیست؟
مارکو بلوکیو: فکر کردن به کلیت سینما، به عنوان یک جنبش گروهی به طور کلی دشوار است، اما کارگردانانی هستند که استعداد زیادی دارند و دور و برمان پر است از کارگردانان جوان خلاق.
میتوانید برخی از آنها را نام ببرید؟
مارکو بلوکیو:آنها از نسلهای مختلفیاند و شاید نام بردن از آنها برایم دشوار باشد چون شاید منصفانه نباشد اما الان پائولو سورنتینو یا متئو گارونه به ذهنم میآیند.
از سینمای ایران فیلمی دیدهاید؟
مارکو بلوکیو: اخیراً خیر اما من چند فیلم کلاسیک ایرانی دیدهام. در طول سالیان متمادی هیچ فیلم ایرانی در ایتالیا اکران نشده اما امیدوارم در آینده فیلمهای بیشتری نمایش داده شود.
پرویز جاهد: ممنون از وقتی که گذاشتید آقای بلوکیو.