مایکل آپتد(Michael Apted)، سینماگر برجسته انگلیسی که چند روز قبل در سن 79 سالگی درگذشت از مهم ترین مستندسازان جهان بود. معروفترین کار مستند آپتد، مجموعه مستند «آپ»(Up) بود که در 9 اپیزود برای تلویزیون گرانادا تهیه کرد. آپتد از سال 1964 زندگی 14 کودک انگلیسی را که آن زمان هفت ساله بودند، دنبال کرد و هر هفت سال به سراغ آنها رفت و تاثیر زمان و بالارفتن سن را بر افکار، رفتار و شیوه زندگی آنها ثبت کرد. آنها که این مستندها را به ترتیب زمان ساخت آن دنبال کردهاند، ديدهاند که ديدگاههای اين کودکان درباره محیط پیرامون شان و زندگی تا چه حد تغيير کرده و يا تا چه حد ثابت مانده است. آخرین قسمت این مجموعه در سال 2019، زمانی که بچههای فیلم آپتد به سن 63 سالگی رسیده بودند، از شبکه آیتیوی بریتانیا پخش شد. آپتد، مستندهایی نیز درباره چهرهها و گروههای معروف موسیقی ساخت از جمله مستندی درباره دیوید بویی و مستندی درباره استینگ خواننده مشهور انگلیسی با عنوان « چه شبی تو راهه» و نیز مستندی درباره بوریس گربنچیکوف، آهنگساز راک زیرزمینی شوروی سابق.

آپتد، علاوه بر مستندسازی، چندین فیلم داستانی ساخت که برخی از آنها از نظر تجاری بسیار موفق بودند از جمله تریلر جنایی «آگاتا» با شرکت داستین هافمن و ونسا ردگریو در نقش آگاتا کریستی، «دختر معدنچی زغالسنگ» درباره لورتا لین، خواننده مشهور موسیقی کانتری که نامزد هفت جایزه اسکار شد، «نل»، «پارک گورکی»، «دنیا کافی نیست»(از سری فیلم های جیمزباند) و فیلم «معما» با شرکت کیت وینسلت.
مايکل آپتد،در سال 2006، مهمان فستيوال فيلم های مستند ایدفا در آمستردام بود و با آخرين ساخته مستندش «ازدواج در آمريکا» در اين فستيوال شرکت کرده بود. مستندی که به شیوه مستندهای مجموعه «آپ»، زندگی 9 زوج آمریکایی را در فاصله های زمانی متعدد تصویر کرده بود. فستیوال ایدفا همچنین مسترکلاسی برای آپتد برگزار کرد که در آن این مستندساز برجسته، تجربه های ارزشمند و منحصر بفرد خود در فیلمسازی مستند را در اختیار مستندسازان جوان گذاشت. او همچنین در يک کنفرانس مطبوعاتی به شدت به فرهنگ ستارگان سينما و موسيقی حمله کرد و آن را پوچ و توخالی خواند.
شيوه مستندسازی آپتد اينگونه بود که او برای بررسی يک موضوع يا پديده چند نفر را انتخاب کرده و روی آنها مطالعه میکرد و پس از ثبت نظرات و ديدگاههای آنها بر روی فيلم، دوباره با فاصله چند سال به سراغ آنها رفته و تاثير گذشت زمان را بر افکار و انديشههای آنها میسنجید و شرايط جديد آنها را به تصوير میکشید. او نخستين بار اين شیوه را در فيلم «هفت به اضافه هفت» به کار بست که تاثير زيادی بر مستندسازان سراسر جهان گذاشت و بعد از او فيلمسازان روسی، مکزيکی و شيليائی نیز اين شيوه را در کشورهای خود دنبال کردند. اين شيوه مستند سازی در واقع نوعی مطالعه پداکوژيکی درباره انسان و جامعه است و آپتد اين کار را با مهارت و دقت فوق العادهای انجام میداد. آپتد در بخش از اول مستند «ازدواج در آمريکا» که در سال ۲۰۰۲ ساخت، به سراغ ۹ زوج آمريکائی از نژادها و مذهبهای مختلف رفت و با آنها درباره زندگی گذشته آنها، پسزمينه خانوادگی و فرهنگیشان و اينکه چطور با هم آشنا شدند و با ازدواج چه چيزی را میخواهند به دست آورند گفتگو کرد. او در سال ۲۰۰۶ در قسمت دوم اين فيلم، بعد از 5 سال دوباره به سراغ این زوج ها رفت و تغييراتی را که در زندگی و افکار آنها پيش آمد، ثبت کرد. در این فاصله، بعضی از آنها از هم جدا شدند، بعضی هم بعد از جدايی موقت دوباره به سمت هم برگشتند و زندگی زناشوئی آنها مستحکمتر شد.
تکنيک آپتد در اين فيلم ها غالبا مصاحبه است و مطلقا از نماهای آرشيوی يا آلبوم خانوادگی استفاده نمیکند. به همين دليل ريتم فيلمهای او بسيار کند و تا حدی ملالآور است و تماشای آنها تحمل زيادی میخواهد. با اينکه در اين فيلمها هيچگاه آپتد را نمیبينيم اما حضورش را به شدت حس میکنيم، از طريق پرسشهائی که مطرح می کند و يا با تفسيری که به شکل وویس اور ( Voice Over) و صدای راوی بر روی تصاوير فيلم میآورد. تکنيک او ظاهراً ساده است اما در عين حال بسيار سهل و ممتنع است و هميشه جواب نمیدهد و نيازمند يک پژوهش وسيع و ژرف در رفتار و افکار آدمها و مهارت در مصاحبه و نیز شیوه مونتاژ و نتيجهگيری است.
آپتد در پاسخ به اين پرسش من که چرا فقط روی افراد عادی متمرکز شده و تکنيکاش را در مورد سلبریتیها و ستارگان سينما و عالم موسيقی به کار نمیگيرد گفت: “قهرمانگرائی تنها در حوزه آنجلينا جولی و برد پيت نيست. ما در فرهنگ ستارهها غرق شدهايم. نمیتوانم فکر کنم که يک آدم مشهور درگير چيزی شود که جنبه فردی داشته باشد. يعنی از نوع کاری که من انجام میدهم باشد. وقتی میخواهی با يک آدم مشهور ملاقات کنی بايد از ۲۵ لايه دارودسته او عبور کنی.”
با این حال آپتد، درباره نقش و تاثير فيلم مستند بر فرهنگ معاصر آمريکا خوشبین بود و در این باره گفته بود: “فيلم مستند امروز يک خلا جدی را در جامعه آمريکا پر میکند. چون مطبوعات و تلويزيون بعد از جنگ عراق خيلی ملاحظه کار شدهاند. اما امروز شاهد ساخته شدن فيلمهای مستند جالب و سرشار از حقيقت توسط مستندسازان مستقل درباره جنگ عراق هستيم. شما از طريق فيلمهای مستند به حقايق بيشتری در باره عراق میرسيد تا از طريق تلويزيون و مطبوعات. در طول چند سال گذشته، فيلمهای مستند به شدت سياسی شدهاند. فيلمسازان مستند به مردم آمريکا کمک میکنند تا بفهمند واقعا در عراق چه اتفاقی دارد میافتد.”
با اینکه آپتد درباره نقش و تاثير دوربينهای ديجيتال در فیلمسازی مستند، نظر مثبتی داشت اما درعین حال به تاثیرات منفی آنها هم واقف بود و در این باره گفته بود: “به اعتقاد من، دوربين ديجيتال به دمکراتيزه کردن فضای فيلم مستند کمک کرده است اما اين خطر وجود دارد که همه فکر میکنند مستندساز هستند، چون میروند بيرون و با دوربين از هر جنبندهای که رد میشود فيلم میگيرند.”
او گفت اين وظيفه نهادهائی مثل فستيوال ایدفا است که به مردم آموزش دهد که فيلم مستند يک تخصص و مهارت است. در يک سو دمکراتيزه شدن و در سوی ديگر کارهای بیفايده قرار دارد اما او اميدوار بود که اين وضع تغيير کند.